پیش گفتار:
در دوران جوانی و نسل پیش از انقلاب، ما با واژه طلاق آشنایی نداشتیم. ما نه تنها در میان بستگان، نزدیکان، و آشنایان خود با خانواده ای برخورد نمی کردیم که کارشان به طلاق کشیده شده باشد، بلکه کمتر زن و شوهری را می توان یافت که دم از جدایی و طلاق بزنند و از زندگی خانوادگی خود نگران و دلسرد شده باشند. در حقیقت واژه جدایی و طلاق بسیار نازیبا و بدان کمتر در نوشتار و گفتار مردم برخورد می شد.
در دوران گذشته و در ایران پیش از انقلاب جهنمی اسلامی، زناشویی و ازدواج و تشکیل خانواده ارج و ارزش والایی داشت. حرمت خانواده نزد زن و یا شوهر برشمرده و رعایت می شد، پدر و مادر به آینده و سرنوشت کودکان په از جدایی می اندیشیدند و کمتر حاضر بودند که کلبه و آشیانه خانوادگی را به هم زده و جگر گوشگان خود را افسرده، سرخورده، و سرگردان در اجتماع رها کنند.
لباس سپید عروسی و کفن سپید به خاک رفتن
در روزگار حکومت آدم ها، شعار قلبی و عملی دختران جوان ایرانی رفتن آنان با لباس سپید به خانه شوهر و با کفن به خاک سپرده شدن بود. آنچه را که مادران ما عملن به ما نشان دادند.این شعار نشانه ارزش والای خانواده و بیانگر از خود گذشتگی و فداکاری مادران بود. زنانی که در هرحال و در همه جا حرمت خانواده و حریم خانه را گرامی و به گفته ای مقدس می دانستند. زنانی که چرخ اصلی و مهم خانواده را می چرخاندند و بهترین مشوق، همکار، و پشتیبان مردان بودند. در گذشته بدون آن که بحث دینی در کار باشد و ظاهراً برای ازدواج و تشکیل خانواده ارزش دینی قائل باشند
در برابر اینگونه فداکاری و بزرگ منشی زنان به عنوان همسر و مادر، مردان نیز عمومن به همسر خود وفادار می ماندند، نه تنها هرگز دنبال جدایی و طلاق نبودند بلکه چنانچه همسر خود را از دست می دادند همچنان به او وفادار می ماندند. سالها پیش از انقلاب، دبیر جوانی را میشناختم که همسر جوانش بر اثر گاز ذغال جان خود را از دست داده بود. آن فرد برای چند روز آنچنان به سوگ و زاری نشست که سرانجام کارش به دیوانگی و تیمارستان کشید. مورد دیگر، یک فرد زردشتی را دیدم که همسرش از دست داده بود و بدون آن که در اندیشه ازدواج دیگر باشد با خواهر زنش مانند برادر و خواهر با هم زندگی می کردند.
میزان سرسام آور طلاق پس از انقلاب
پس از انقلاب با وجود روایت های مسخره دینی از آمام جعفر صادق و امامان دیگر در مورد اهمیت ازدواج از نظر دینی و اسلامی، و تشکیل خانواده، نه تنها جوانان به دلیل مشکلات مادی و مسائل دیگر تن به ازدواج نمی دهند، بلکه پیوندهای انجام شده نیز بسیار سست و نا پایدار بوده و به طلاق و جدایی کشیده می شود.
بنا برگزارش روزنامه مردم سالاری، به گفته رئیس شورای فرهنگ عمومی کشور، :” آمارهای طلاقهای توافقی در برخی از موارد وحشتناک است. و در برخی از مناطق از هر ۲ یا ۳ ازدواج در ۵ سال اول یکی به طلاق میانجامد. وی با بیان این که خوشبختانه در یکی دو سال اخیر تورم تا اندازهای مهار شده و پس از توافق هم سیر سفرها به ایران زیاد شده؛ اضافه کرد: ما در آینده نزدیک با کمبود هتل مواجه خواهیم شد…”.
بر اساس گزارش سایت “هم صدا”، مطابق آمار و ارقام موجود، طلاق در ایران بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۶ سیر نزولی داشته، از سال۷۶ تا حدود ۱۳۸۳ ثابت مانده و از ۱۳۸۳ تاکنون سیر صعودی به خود گرفته است. در واقع می توان ادعا کرد از اوایل انقلاب تا سالهای نفسگیر جنگ و حتی تا اواسط دهه ۷۰ که شور و نشاط بزرگترین تحول اجتماعی- سیاسی قرن در کشورمان حس می شده، روابط خانوادگی نیز به تبع تمامی رابطه های انسانی جاری در جامعه آن روز، صمیمیت، صداقت و یکرنگی بیشتری داشته و اولین سلول اجتماعی، وفاداری، ایثار و گذشت فراوانی را تجربه کرده است.
چرا در رژیم اسلامی میزان طلاق به شدت رشد کرده؟
گزارش بالا نشان می دهد که از آغاز حکومت آخوند تا کنون آمار طلاق که در گذشته بسیار پایین و ناچیز بود،،روز به روز بیشتر شده و به حالت سرسام آور و خفقان کننده اجتماع رسیده است. از سوی دیگر رئیس شورای فرهنگ عمومی اذعان دارد و اعتراف می کند که تورم و به دنبال آن افزایش قیمت های خردکننده همچنین نیامدن توریست به ایران به دلیل رفتار ناهنجار و زشت حکومت اسلامی و کارشکنی آخوند در همه زمینه ها، موجب فقر و درماندگی خانواده ها شده، و سرانجام بساط و سنت مقدس خانوادگی را به هم می ریزد و کارشان را به طلاق می کشاند.
این ویدیو علت افزایش طلاق را در رژیم اسلامی به وسیله خود آنان که عامل اصلی طلاقها هستند، بررسی می شود.
در این سایت اشاره به این شده که یکی از دلایل اصلی طلاق، وضع مالی خوب، مرفه بودن و استقلال مادی زنان است. این گونه بحث بسیار نادرست و نشانه ناآگاهی و یا غرض ورزی گوینده آنست. زیرا زنان در دوران پیش از انقلاب بیشتر در بیرون کار می کردند و استقلال مادی داشتند ولیکن هرگز به دنبال طلاق و جدایی نبودند. از سوی دیگر، در کشورهای دور از آخوند و پیشرفته جهان، زنان بیشتر پا به پای مردان کار می کنند و در امور اقتصادی و تصمیم گیری ها خود مختار و مستقلند و کارشان هم کمتر به طلاق می کشد. اگر طلاقی هم در کار باشد به دلیل اختلاف سلیقه ها و برداشت شخصی زنان و شوهران است.
رژیم آخوندی عامل اصلی جدایی ها
رژیم اسلامی با بی خردی و به دلیل زن ستیزی آخوند، زنان شاغل در ادارات رااز همان آغاز انقلاب جهنمی، از ادارات بیرون کردند و زنان را محتاج و وابسته مردان نمودند. این روش نه تنها کار نکرد، بلکه خانواده ها پایدار و بر سر جا نماند و چنانکه می بینیم روز به روز بر شمار جداشده ها و طلاق گرفته ها افزوده تر می شود. به گفته ای، واژه “طلاق”، و یا “جدایی”، در شرایط کشور آخوند زده ما واژه جالبی نیست و باید به جای آن واژه “رهایی” را به کار برد که زن از بند خانواده ناپایدار و خفقان آور اسلام زده خود را رها می کند و به دنبال سر نوشت تنهایی خود می رود.
از آنچه گذشت:
در دوران رژیم گذشته طلاق و جدایی در اجتماع چندان معنایی نداشت و کمتر شنیده می شد که بساط خانواده ای به هم ریخته شده و میان زن و مرد جدایی به وجود بیاید و اگر کودکانی در کار باشند آنان سرگردان، دلشکسته و بی سرپرست بمانند. لیکن از برکت اسلام ناب محمدی و قدم نحس آخوند، همه شیرازه مملکت از جمله شیرازه خانواده ها به هم ریخته شده و مردان، زنان، دختران، و پسران ترجیح می دهند تنها زندگی کنند و زیر بار طاقت فرسای ازدواج های اسلام ناب محمدی نروند.
نکته پایانی:
به گمان و باور نگارنده، علاوه بر دشواری ها و محدودیت های مادی، دینی، فامیلی، اجتماعی که هرکدام بر پیکر خانواده ضربه می زند و پایه های آن را سست می کند، عامل بسیار مهم دیگر، تماس نداشتن دختر و پسر، نزدیک نبودن خانواده ها، شناخت اندک آنان از یکدیگر، و ازدواج های ناشناخته سطحی و قپانی و یا آبدوغ خیاری است که انجام می شود.، همچنین، رواج صیغه و ازدواج های مکرر با چند زن، بنا به خواست آخوندهای حاکم عوامل اصلی افزایش روز افزون طلاقند.