دولت اسلامی پاکستان محصول جنگ سرد
جمهوری اسلامی پاکستان ، رژیمی است که با حمایت امریکا در برابر شوروی تشکیل شد و در دهه ۸۰ میلادی بنیانگذاران طالبان و القاعده را در خود جای داد. این گروههای تروریستی حمایت همه جانبه امریکا را داشتند و تصور رونالد ریگان و مشاورانش این بود که مذهب می تواند جلوی نفوذ کمونیسم را در منطقه بگیرد. حمایت رسانه ای و کمک به دیکتاتوری ژنرال ضیاء الحق یکی از نقطه های تاریک سیاست خارجی امریکاست . در آن دوران سازمان اطلاعات پاکستان آنچنان قدرتمند شد که توانست در افغانستان بطور کامل نفوذ کند. حمایت امریکا از طالبان و پاکستان تا جایی بود که چند فیلم هالیوود هم برای توجیه این حمایت ساخته شد. فیلم سیتمایی Rambo III سرشناس ترین این فیلمهاست که بنوعی از شخصیت داستان بعنوان حامی طالبان استفاده شده است و تلاش شده است که افراد طالبان را مبارزان مظلوم و جوانمرد نشان دهد.
قوانین و مبانی حکومتی جمهوری پاکستان بر اساس اسلام است. بعنوان مثال خورده گیری از اعمال ناشایست پیامبر اسلام و توهین به مقدسات مسلمان جزایش مرگ است. این قوانین اسلامی را با دو هدف در پاکستان تصویب و اجرا نموده اند هدف اول مقابله با هند ایجاد تفاوت فرهنگی میان مردم پاکستان با هند بوده و دوم هم مبارزه با کمونیسم در دوران نفوذ آن در منطقه به خصوص افغانستان بوده است.
دخالت اطلاعاتی پاکستان فراتر از تصور خوانندگان می باشد. در پاکستان قبایل وحشی و عقب مانده ای وجود دارد که در منطقه ای خود مختار برای خود حکومت می کنند و دولت پاکستان نه تنها کاری با آنها ندارد بلکه از آنها برای فشار به کشورهای همسایه استفاده می کند. این افراد در مناطقی که “سرحد” خوانده می شود برای خود قانون دارند، اعدام می کنند شلاق می زنند و سنگسار می نمایندو خلاصه در حال اجرای اسلام عزیزند. سازمان اطلاعات پاکستان با استفاده از این قبایل باعث بسیاری از نا آرامیهای سالهای اخیر افغانستان است و سران افغانی همواره از دخالت در افغانستان و سود بردن پاکستان از تضعیف آنها سخن گفته اند.
دولت وحدت ملی افغانستان خار چشم پاکستان و طالبان
در افغانستان بطور سنتی قدرت همواره بدست قبایل پشتو زبان بوده است. قیامهای افغانها در دوران صفویه و حمله به اصفهان و سقوط صفویه نیز به رهبری پشتونها انجام شده است.زبان پشتو از شاخه زبانهای ایرانی است که از زبان سکاها و سغدیها پدید آمده است. جمعیت بسیار بزرگی از پشتونها در پاکستان ساکنند و این جدایی در واقع حاصل اشغال انگلیس است. انگلیسیها قسمت بزرگی از مناطق پشتو نشین را ضمیمه هند کردند که امروزه جزء پاکستان است . قسمت غربی رود سند در واقع مناطقی است که قبایل با ریشه ایرانی برای هزاران سال ساکن بوده اند. پشتونهای پاکستان جمعیت بزرگی هستند که خطر تجزیه را برای کشور متزلزل و بی هویت پاکستان بالقوه دارا می باشند. پاکستان همواره از پشتونها که ریشه در افغانستان دارند می ترسد و به همین دلیل سیاست حمله به جلو را در پیش گرفته است.
پاکستان بجای اینکه راضی کردن پشتو نهای خود برای حمایت از وحدت پاکستان در برنامه اش داشته باشد ، اجازه داده است که گروههای تروریستی در پاکستان ساکن شوند و با شیطنتهای سازمان اطلاعات پاکستان رهبران طالبان افغانستان را نا امن کرده اند.
افغانستان که نا امن باشد ، دیگر پشتونهای پاکستان تصور جدایی از پاکستان را فراموش می نمایند. افغانستان نا امن بهترین راه برای سرگرم کردن پشتونهای پاکستان است که تهدیدی بزرگ برای پاکستان هستند.
اما با دولت وحدت ملی افغانستان که با کش و قوسهای فراوان و با حمایت امریکا تشکیل شد ، رگه های امیدی را در نهال دموکراسی افغانستان جوانه زد. اینکه برای اولین بار می شود به آینده ی افغانستان امید بست. عجیب است که افغانستان هم اکنون دو رئیس اجرایی دارد ولی با این وجود اینکه یک پشتو زبان و یک فارسی زبان توانسته اند اتحادی را بسازند که آینده ای روشن را نوید دهد ، بسیار زیبنده است.
سازمان اطلاعات پاکستان در یک سال گذشته ، به طالبان و داعش اجازه داده است که در پاکستان فعالیت حمل و تولید سلاح انجام دهند. تصاویری در اینترنت است که نشان می دهد در روستاهای پاکستان مردم روستایی خانه ی گلین خود را به کارخانه اسلحه بدل ساخته اند! اما این اسلحه ها به افغانستان منتقل می شود تا با جاری شدن خون مردم افغانستان ، پاکستان در امنیت بماند!
لزوم تجدید نظر قبایل پشتون درباره آینده افغانستان
شاید گروهی از پشتونها از این که یک فارسی زبان بطور مشترک در نظام اجرایی افغانستان قدرت گرفته است ، ناراحت و نگرانند . اما حقیقت این است که قوم گرایی در آینده افغانستان نمی تواند جایگاهی داشته باشد. شایسته سالاری و دادن قدرت به انسانهای کاردان می تواند کارگشای افغانستان بسوی پیشرفت باشد و اینکه چه کسی از کدام قبیله و ایل به ریاست جمهوری رسیده کمترین ارزشی ندارد. هرکه لیاقت داشته باشد و درست اداره نماید ، هرکه آلوده به فساد و دزدی نباشد و بالاخره هرکس که منافع و پیشرفت افغانستان را در راه صلح و دانش اندوزی مردم ببیند او شایسته است و باید به او رأی داد؛ حال از هر قبیله که می خواهد باشد ، هیچ قبیله ای از افغانستان به سعادت و سلامت نمی رسد ،مگر با اتحاد و همدلی با دیگر قبایل.
پاکستان کشوری است که قسمت بزرگی از قبایل پشتون را در بر گرفته است. اما رواج جنگ سالاری و تروریسم به فقر و فلاکت پشتونها انجامیده است. اینکه کشوری تمامیت ارضی خود را با نیرنگ و ترور در کشور دیگر حفظ نماید ، در کوتاه مدت شاید موفق باشد ولی در بلند مدت این نا امنی گریبان خود آتش افروز را هم خواهد گرفت و مرزهای پاکستان از این قاعده مستثنا نیستند.
این داستان با ورود داعش به افغانستان از شیطنت همسایگان آن هم خبر می دهد. تجارت مواد مخدر یکی از اصلای ترین منابع طالبان بوده است که ممکن است داعش را وسوسه نماید. این قضیه می تواند به رقابت و جنگ رودر روی این دو گروه بیانجامد… جنگی که حاصلی ندارد بجز قربانی شدن افغانستان. از این روی مردم افغانستان باید با همکاری با این دو گروه و بخصوص داعش که در حال تجهیز و جذب نیرو است بپرهیزند. عضویت در داعش بزرگترین خیانت هر افغانی به کشورش است.