پیش گفتار:
از آغآزانقلاب لعنتی و خانمان براندازسال ۵۷، رفسنجانی روباه صفت بزرگ هر روز و هردم با نیرنگ و کلک های خود ملت ایران را به بازی گرفته و کشور را به بیراهی کشانده است. نخست آن که در جنگ خود ساخته میان عراق و ایران، در روزهایی که نوجوانان و جوانان ایران هر روز و هرلحظه بر روی میدان های مین و در برابر لشکریان دوره دیده و با تجربه و همچنین خون آشام صدام قطعه قطعه می شدند و همواره باخت و عقب نشینی با ایرانیان بود، به خمینی پیر خون آشام مژده می داد که لشکریان اسلام پیروز شده اند و مقدار زیادی در خاک عراق پیش رفته اند و بزودی بغداد را می گیرند.
مکر و حیله رفسنجانی در انتخاب رهبر
روباه بزرگ به خیال خود و با زرنگی می خواست یک دلقکی در اختیار داشته و بتواند با او حکمرانی کند. او به خیال خود علی خامنه ای را که ظاهراً مظلوم و بی آزار می رسید مناسب حال دید. خر بی یال و دمی که می توانست مجری فرمان او باشد. بنابراین، با کمال بیشرمی به ملت ایران اعلام داشت که ؛
“ امام (پیرکفتار)هنگامی که زنده بودبه من گفت که ما کسی را بهتر از خامنه ای نداریم که پس از من رهبر انقلاب باشد!”.
البته از ملت ناآگاه و ساده دل و کم تجربه که کمترین مطالعه تاریخی ندارد و شیادها و کلاهبرداران سیاسی را از درست نمی شناسد انتظار بیشتری جز پذیرفتن دروغ شاخدار روباه پیر را نمی توان داشت.
آنگاه علی خامنه ای کم حرف، آرام ، و بی صدا بر اریکه قدرت نشست و برای دو دهه دهنه بر دهان ملت گداشت و دمار از او در آورد. با اعدام های شبانه روزی و سرتاسری، چه بسیار زنانی را بیوه و فرزندان آنان را یتییم و مادرانی را داغدار نکرد؟!.
دوران ریاست جمهوری رفسنجانی
رفسنجانی که یک روضه خوان سربار جامعه ایرانی بود، و لیاقت دربانی یک فروشگاه، و حتی یک کاروانسرا را نداشت، سالیانی چند به ریاست جمهوری و یا ریاست مجلس ملاها منصوب ، و برمردم و سرنوشت کشورمان تحمیل شد..
او در دوران ریاست خود، بادی به غبغب می انداخت و هیتلر وار به خبرنگاران و افراد گرداگرد خود می توپید، و غرش می کرد. هم اکنون، این عربده کش دیروز، مانند روباهی شل در دست همکار جنایت کار خود ولی وقیح و مزدورانش نای نفس کشیدن نداشته و ناچار است هرچندگاه برای حفظ مقام و موقعیت خود به چاخان و چاپلوسی او پردازد. چند سال پیش، احمدی نژاد در یک مصاحبه تلویزیونی با شمارش بخشی از دزدی های این شیخ روباه صفت، به سراپای او لجن کشید، او را از منبر پائین آورده، و وادار به دست بوسی و نوکری ولی وقیح نمود.
دوران ریاست جمهوری رفسنجانی پیش از آن که دوره مفید و مثبت برای مردم ایران باشد دوره دیکتاتوری و خود کامگی وی بود. تاجایی که در سخنرانی ها، نشست ها، و اطراف میز مشاوره و بازدیدها، از دیکتاتوری و خودکامگی این شخص نفسهادر سینه میماند و کسی را یارای کمترین اعتراض، انتقاد، و یا حتی پرسشی نداشت. فیلمهای جلسات رفسنجانی آن زمان گویای این حقیقت تلخ است.
چند نمونه از چاپلوسی ها
به تازگی برای آن که رفسنجانی موقعیت انتخاب شدن خود را در مجلس خبرگان از دست ندهد و در انتصابات آینده نیز به شمار آید و آنچنان که می بیند کنار زده نشده و خانه نشین نگردد، گهگاهی به مناسبتی تملق و چاپلوسی و خوش آمدگویی خامنه ای رقیب قوی تر از خودش میپردازد. به عنوان مثال می توان گفت:
رفسنجانی علاوه بر انتصاب خامنه ای به عنوان رهبر، در انتصاب حسن روحانی یک مقام امنیتی رژیم به عنوان رئیس جمهور هم نقش داشته است. هنگامی که رفسنجانی از احمدی نژاد پاسدار شکست خورد و دیگر امیدی برای پیشرفت کار سیاسی خود نمی دید و خامنه ای بر همه چیز و همه جا مسلط شده بود، با تلاشی بیش از حد موجب انتصاب حسن روحانی یکی از باندهای خود شد. پس از انتصاب روحانی، رفسنجانی چنین گفت:
۱- “ایران، دموکرات ترین کشور جهان است”
گویا این بابا، یا خود گیج و نادان است، و یا مردم ایران را احمق به شمار آورده است. در کشور آخوند زده که هیچ فرد دیگری نمی تواند کمترین ادعایی از خود داشته باشد، و همه چیز و در همه جا باید با موافقت آخوند انجام گردد، بحث آزادی و دموکراسی، بحثی بی مورد و عوام فریبانه است. آخوند که همه دستورات و دانش خود را از ۱۴۰۰ سال پیش می گیرد و در دنیای واقعیت با وجود پیشرفت های خیره کننده دانش و تکنولوژی درکی از آنچه می گذرد، ندارد، چگونه می تواند دموکراسی را در ک کند و بخواهد ملتی در بند و گرفتار را در تصمیمات خود آزاد گذارد.
رفسنجانی می گوید:
۲- “ قول میدهم با حضور در انتخابات وضعمان چند پله بهترشود.”!
این سخنان را روباه پیر برای خوش آمدگویی و به دست آوردن دل خامنه ای گفته و می داند که خامنه ای تا چه اندازه بهشرکت مردم در این انتصابات کذایی در پیش علاقمند است. به راستی که شرکت مردم در انتصابات دو مجلس خامنه ای شیشه عمر اوست. اگر مردم عاقل باشند و شرکت نکنند این شیشه شکسته شده و دیو خطرناک انقلاب ۳۷ ساله به درک واصل خواهد شد. رفسنجانی با تأیید شرکت مردم در این انتصابات ننگین، خامنه ای و هم قطاران او را که به شدت از وی نفرت دارند برای مدتی خوشحال و راضی نگاه می دارد.
رفسنجانی می گوید:
۳- “ فردی بهتر و مناسبتر از آیت الله خامنهای در فقهای موجود نمیبینم.”
هاشمی رفسنجانی در سخنرانی برای انتخابات مجلس خبرگان پس از بیان آنچه گذشت در باره انتصاب رهبر انقلاب (علی خامنه ای) گفت:” از گذشته تا به حال از آنچه که انتخاب کردیم راضی هستیم و تاکنون بهتر و مناسب تر از آیت الله خامنه ای کسی را در فقهای موجود نمی بینیم که بتواند کشور را اداره کند، چرا که شرط های بسیار مشکل دارد. وی با اشاره به این شروط افزود: رهبری انقلاب باید فقیه باشد، عدالت، مدیریت و بینش سیاسی و اجتماعی قوی داشته باشد.”
از این شیخ خوش خط و خال باید پرسید نخست آن که شما چه کاره بودید که برای کشور بزرگ و تاریخی مانند ایران رهبر انتخاب کنید. وانگهی، آن صفات و ویژگی هایی که گفتید آیا در یک روضه خوان ۵ تومانی مشهدی که اکنون به جنایتکاری همقطار و همراستی هیتلر و پینوشه شده و تلاش می کند تا از آنان هم جلو بزند وجود دارد؟ . البته رفسنجانی به شرطی به عنوان امانت و درستی برای رهبربر نشمرد. زیرا می دانست که در میان آخوند جماعت به ندرت آدم صالح و درستکار دیده میشود و عمومن دزد و کلاهبردارند.
از آنچه گذشت:
رفسنجانی با انتصاب روضه خوان مشهدی به عنوان ولی فقیه که در هفت آسمان یک ستاره نداشت، تصور می کرد آدمکی در اختیار خود دارد و خامنه ای مطیع و فرمانبردار اوست. غافل از آن که ملای مشهدی خیلی زرنگتر و رندتر از او بود و به زودی توانست با گردآوردن و استخدام گروه زیادی لات و چاقو کش و جوانان هرزه و ولگرد دروازه غار، دروازه قزوین و میدان های بارفروشی جنوب تهران، و تشکیل سپاه بسیج از نوجوانان محروم و بی رحم دهات ایران نه تنهاعرصه را بر رفسنجانی و خانواده اش تنگ کرد .
خامنه ای این لات های چاله میدانی و آدم کش راروبرو ودر برابر ملت ایران قرار داد. کار تا آنجا بالا کشید که اوباش و مزدوران ولی وقیح نمونه همان کسانی که سال ها گرداگرد خود رفسنجانی بوده اند، به دستور و خواسته وی به فائزه خانم دختر رفسنجانی یورش بردند، و بدترین ناسزاها را نثار این بانوی ایرانی نمودند. کاری که این رذل های پرورده خامنه ای نکردند، آن بود که مانند درون زندان ها ، به این بانوی بی پناه در روز روشن تجاوز ننمودند!!.
نکته پایانی:
رفسنجانی را باید روباه بزرگ، آخوند مارمولک، آخوند زنگوله پا، و یا شیخ خوش خط و خال نامید که از کمی بیش از ۳۷ سال پیش و آغاز انقلاب جهنمی و افتادن مملکت و مردم به دست یک مشت آخوند پاچه خوار ورمالیده با سرنوشت کشورمان هر روز بازی کرده است. او علاوه بر دزدی های خود و فامیلش و کشیدن رمق از مردم محروم ایران، جنایتکاران و دزدانی مانند خامنه ای و روحانی که هردو کارنامه ای سیاه و ننگین دارند را بر سر کار آورده است. دوران ریاست جمهوری او نیز به جای اندکی پیشرفت و بهبودی در حال مردم خاکستر نشین، دوره فخر و مباهات، تکبر و خود پسندی، دیکتاتوری و زورگویی، و فرصت طلبی او و فامیل چپاولگرش بود.
.