پیش گفتار:
کمتر کشوری در جهان را می توان یافت که افراد آن اعم از دانشجو، گردشگر، و یا پیشه ور پس از بازگشت به زادگاهشان، بازداشت و مورد پرس و جو و محاکمه قرار گیرند. شوربختانه ایرانیان چه در رژیم گذشته و چه دوران آخوند زده کنونی همواره با این نکبت و بدبختی روبرو و ناچارشده اند پاسخگوی رژیم های خودکامه خود بوده، و به ساز آنان برقصند.
رفتار توهین آمیز مأمورین فرودگاه
زشت ترین، و توهین آمیز ترین روش این رژیم های دیکتاتور حاکم بر کشور ما، داشتن یک لیست اسامی است که در زیر میز کارمندان مرز ورودی نگهداری می شود و هر شهروند مانند یک جنایتکار و مجرم با نگاهی دور از هرگونه عطوفت و مهربانی، بلکه سرشار از بدبینی و تحقیر کارمند روبرو می شود. چنانچه نام این هم میهن به دلیلی در لیست باشد او را دستگیر و باخفت و خواری به خدای آباد می برند و سرنوشتی گنگ و شوم به دنبال خواهد داشت.
پیامد ورود هم میهن به وطن
گرچه هم میهنان خارج از کشور چنانچه از چنگ گرگهای درنده مرز ورودی در امان بمانند و از خان اول بگذرند خوشحال و خرمند که وارد میهن خود شدند، می توانند از هوای آن نفس بکشند، به دیدار محل زادگاه و دوران کودکی خود بروند، سری به خویشان و دوستان گذشته خود بزنند و خاطرات تلخ و شیرین گذشته را زنده کنند، ولیکن هر روز و هرلحظه اقامتشان در کشور ممکن است مأمورین از خدابی خبر رژیم به خانه و کاشانه او یورش آورده وسائل زندگی و خانواده اش را به هم ریزند و او را بسیار زشت تر و ناهنجارتر از مجرمین جنائی دستگیر و به نقاطی گمنام برند.
دستگیری در حین خروج از کشور
یک هم میهن ممکن است توانسته باشد از خان های گسترده رژیم در هنگام ورود به کشور بگذرد و چهار صباحی نیز با آرامش و طیب خاطر به خاطرات دوران گذشته روی آورده واز زادگاه و بستگان و دوستان خود دیدن کند ولیکن شوم سیاه رژیم خودکامه همیشه سایه او را دنبال کرده و آمادگی دارند که در فرودگاه و مرز خروجی او را باز داشت کنند و یااو را از مسافرت برای مدت نامشخصی باز دارند.
تفاوت میان متهمین ایرانی خارج و درون کشور
انتظار رژیم های خودکامه و ضد مردمی از شهر وند، مصداق یادواره: “آهسته بیا آهسته برو صدای پات مورچه نفهمه” است. بر اساس این یادواره نه تنها گذشته و حال هر ایرانی در دورن میهن مورد پرس و جو و بازخواست رژیم است، بلکه در بیرون کشور نیز همانگونه زیر ذره بین و موشکافی رژیم قرار دارد. به گفته دیگر، هرشهر وند مانند گوشت قربانی در هرکجا که باشد زیر ساطور جلادان رژیم جای گرفته و گریزی از آن نیست.
روش و نوع پرس و جو
هر ایرانی پس از دستگیر شدن چنانچه زیر توهین، شلاق و حملات مجنونانه مزدوران رژیم جان سالم به در برد آنگاه نوبت آن می رسد که از سیر تا پیاز گذشته و روابط خود را با خویش و بیگانه بیان کند. نحوه و روش بیان مطالب نیز باید بازجو پسند باشد و رضایت خاطر او را فراهم سازد. نتیجه بازجوئی آن چنان نیست که یک روز و دو روز روشن و آشکار شود. چه بسا هفته ها و ماهها به درازا می کشد تا دری به تخته بخورد و متهمی بیگناه از زیر چنگال اهریمن های رژیم رهائی یابد.
نخستین قربانی رژیم در بازگشت به میهن
زهرا کاظمی خبرنگار کانادایی – ایرانی تبار بود که در مسافرتی حرفهای به قصد تهیه گزارش در ایران، به جرم عکسبرداری حین تجمع برخی از خانوادههای زندانیان در مقابل زندان اوین، بازداشت و در زندان کشته شد.
جسد این تبعه کانادا شبانه به شیراز (محل تولد ) منتقل و پنهانی در میان آهک دفن شد تا امکان بررسی جسد برای همیشه از بین برود. اما از شاهدان نظامی نقل گردیده که آٍثار شکستگی جمجمه کاملا مشخص بوده است.
شهرام اعظم، پزشک سابق و کارمند وزارت دفاع ایران بعدها درکانادا اعلام نمود که علایم ضرب و شتم شدید، شکنجه و تجاوز جنسی شامل: شکستگی جمجمه و بینی، لهشدگی انگشتان پا، شکستگی انگشتهای میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کندهشدن ناخنهای انگشتهای شست و اشاره دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیه شکم اندام تناسلی و پاها که حاکی از تجاوزات وحشیانه جنسی و شلاق خوردن در زمانهای مکرر دارد، نشان میدهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیدهاست.
این ویدیو چگونگی جراحات وارده بر بدن و قتل زهرا کاظمی را به تفصیل گزارش می دهد.
دامی که رژیم برای بازگشت هم میهنان گسترد
درچند سال گذشته، کمیتهای از سوی وزارت خانههای اطلاعات و امور خارجه به عنوان “کمیته بازگشت ایرانیان خارج از کشور” تشکیل شد و محمود علوی، وزیر اطلاعات ایران اعلام کرد که “هر شخصی که خلافی نداشته باشد، تضمین میدهیم مشکلی نخواهد داشت”. بدیهی است بیان “هر شخصی که خلافی نداشته باشد’، استخوان لای زخم به جای گذاشتن و با کودک رفتار کردن است.
زیرا اگر فردی در خارج کشور جرمی داشته و از او خلافی سر بزند این در صلاحیت دادگاههای آن کشور است که فرد مجرم را به محاکمه کشاند و مجازات کند. این گونه موارد ربطی به رژیم ایران ندارد که بخواهد اظهار نظر کند. البته خلافکار از دیدگاه رژیم ضد انسانی ولایت فقیه کسی است که در کشورهای دیگرجسارت کرده و گفته باشد:”اسب خامنه ای یابو است”.
روحانی نیز چند بار شکر افشانی کرده که ایرانیان می توانند به آسانی رفت و آمد کنند و مشکلی در راه آنان وجود ندارد. چنانچه ۵ آذرماه ۱۳۹۲ با امن خواندن فضای کشور برای بازگشت ایرانیان مقیم خارج تاکید کرد: “ما سرمایه انسانی بسیار بزرگی در خارج از کشور داریم. امیدوارم همه آنها بازگردند و کمکشان را از ما دریغ نکنند.”
با وجود سخنرانی ها و وعده و وعیدهای زیاد رژیم بازهم می بینیم که شمار زیادی از هم میهنان ما پس از ورود به کشور دستگیر، روانه زندان گشته، و یا حتی اعدام شدند. برای نمونه، پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی خانم نازک افشار، مصطفی عزیزی، سراجالدین میردامادی، حسین نورانی نژاد، ساجده عرب سرخی، عبدالحسین هراتی، بهمن دارالشفایی، حمید بابایی، معصومه قلی زاده و کاظم برجسته از جمله شهروندانی هستند که طی دو سال گذشته و بعد از بازگشت به ایران زندانی شدند.
امید کوکبی (متولد ۱۳۶۱ در گنبد کاووس)، برگزیده المپیاد و دانشجوی دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا است که در بهمن ماه سال ۱۳۸۹ به ایران سفر کرده و هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و زندانی شد.
در سپتامبر سال ۲۰۱۳، انجمن فیزیک آمریکا جایزه آندره ساخاروف را بهدلیل «شجاعت وی در رد همکاری برای استفاده از دانش خود، در پروژههایی که به زعم وی برای بشریت زیانآور است، به وی اهدا نمود.
در نوامبر ۲۰۱۳، سازمان عفو بینالملل طی بیانیهای عمومی امید کوکبی را «زندانی عقیده» اعلام کرد که «تنها بهدلیل رد همکاری در پروژههای نظامی در ایران و بر اساس اتهامات بیپایه در ارتباط با روابط مشروع و معمول علمی با نهادهای دانشگاهی خارج از ایران» زندانی شده است.
بازداشت دو دانشجوی مقیم بلژیک
بهزاد طالبی و میترا رستمی گرجی دو دانشجوی ایرانی مقیم بلژیک هنگام ورود به کشور توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
در دادسرا بهزاد طالبی به اتهام اهانت به رهبری و شرکت در تجمعات سال ۸۸ و۸۹ و همکاری در برگزاری تجمع اعتراضی به قصد خدشه به چهره جمهوری اسلامی بازداشت شدن و همچنین نامزد ایشان میترا رستمی گرجی به اتهام توهین به رهبری و شرکت در مراسم یادبود محمد مختاری تحت بازجویی قرار گرفتند.
میترا رستمی گنجی پس از چندی با تودیع قرار وثیقه از زندان آزاد ولی بهزاد طالبی همچنان بلاتکلیف در بازداشت بسر میبرد.
شکار تازه رژیم
آخرین فردی که به تازگی در دام رژیم ضد انسانی ولایت فقیه گیر کرده و آینده ای تیره و تار در انتظار اوست؛ حمید بابائی است.
وزارت اطلاعات از حمید بابایی دانشجوی دکترای دانشگاه لیژ بلژیک، در هنگام دیدار وی از میهن می خواهدکه جهت نظارت بر دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در بلژیک، با آن وزارتخانه همکاری کند. و چون نامبرده نمی پذیرد نخست از خروج او جلوگیری می کنند و سپس به حکم بیدادگاه رژیم او را به زندان می اندازند.
از آنچه گذشت:
رژیم های خودکامه و دیکتاتور چه در گذشته و چه در حال برای شهر وندان خود در درون و حتی خارج کشور روش “ آهسته بیا آهسته برو صدای پات مورچه نفهمه “ را پیاده می کردند. به گفته دیگر هر هم وطن در خود ایران با آنکه زیر فشار اختناق و دیکتاتوری انتقاد کردن و حتی پیشنهاد نمودن و مقایسه کردن در هیچ مورد نداشته، در خارج کشور نیز به همان گونه ناچار به سکوت بوده است. هرگونه انتقادی موجب دستگیری و دست کم مانع شدن از بازگشت هم میهن به کشور محل کار و یا تحصیل خود می شد.
نکته پایانی:
رژیم ضد انسان ولایت فقیه که حرف اول را در جنایت و آدم کشی می زند نه تنها هرگونه رفتار ایرانیان در خارج کشور را شدیداً مورد بازجوئی و مجازات قرار می دهد بلکه از شماری دانشجویان می خواهد که جاسوس دیگران بوده رفتار و عملکرد دانشجویان دیگر را کنترل کنند و همواره گزارش دهند. آنچنان که از حمید بابائی دانشجوی سطح دکترای دانشگاه بلژیک چنین می خواهند و چون نامبرده موافقت نمی کند، نخست مانع خروج وی از کشور شده، و آنگاه به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم می شود.