رئیسی شخصیتی غیر سیاسی و منفعل
مناظره ها و مصاحبه های آقای رئیسی بخوبی ثابت نمود که او اصول گفتار سیاسی را نمی داند و همانند مردم عادی درباره مسایل ، ساده و بدون سیاست سخن می راند.
پرونده قتل عام هزاران زندانی سیاسی در زندانهای رژیم در سال ۶۷ بدستور خمینی و با اجرای گروهی از قضات و جلادان نظام یکی از مطالبی است که در کارنامه رئیسی به ثبت رسیده است. آیت الله اعدام یکی از القابی است که به رئیسی دادند و حتی حسن روحانی در مناظره ها بدان اشاره نمود هر چند نامی از رئیسی نبرد.
اما چرا شخص رئیسی برای خامنه ای و سپاه پاسداران مهم است و پروژه آنها چیست؟ بر خلاف تصور عوام ، رئیسی یک پروژه دو منظوره بود، خامنه ای و سپاه بخوبی از شکست جناح اصولگرا مطلع بودند و می دانستند که احتمال رأی آوردن رئیسی بسیار دور از ذهن است. ابراهیم رئیسی شخصیتی نا آشنا برای مردم بود و در این مدت کوتاه امکان نداشت که آیت الله اعدام بتواند به اقبالی دست یابد. البته خامنه ای و سپاه نیم نگاهی به تخریب کردن روحانی داشته اند تا دست کم بتوانند او را از سودای رهبری دور نمایند. از سوی دیگر خامنه ای در سال گذشته پروژه تخریب صادق لاریجانی را با موفقیت اجرا نمود و توانست با استفاده از چیزی که برای بیست سال اجرا شده بود ، یعنی واریز مبالغ هنگفت گرو به حساب شخصی رئیس قوه قضائیه، صادق لاریجانی را به فساد متهم نماید و او را از گردانه رقابت برای جانشینی خود خارج نماید.
چرا رئیسی؟ ظاهراً خامنه ای و مجتبی فرزندش امید دارند که رئیسی به سیستم بیت فعلی دست اندازی ننماید. همانطور که می دانیم خود خامنه ای با بدترین شکل ممکن احمد خمینی را به گوشه عزلت انداخت و دست آخر هم ترورش نمود. طبیعی است که خامنه ای نگران آینده خانواده اش است و بخصوص برای مجتبی خامنه ای که بسیاری از امور بیت و سپاه پاسداران در اختیار او بوده است. فرماندهی سرکوبهای سال ۸۸ نیز بدست مجتبی انجام شده است و بسیاری او را رهبر در سایه می دانند. گزینه ها برای رهبر شدن ، کم نیستند از ناطق نوری گرفته تا هاشمی شاهرودی و خود روحانی. اما گزینه رئیسی فعلا مدّ نظر خامنه ای و مجتبی قرار گرفته است. هر چند خود رئیسی شخصی عصبی و تند مزاج به نظر آمده ولی در صورتی که بخواهند از او بعنوان رهبر ظاهری بهره بگیرند و مجتبی همچنان رهبر در سایه بماند، گزینه ایده آل علی خامنه ای و مجتبایش خواهد بود!
می توان حدس زد که رقبای رئیسی بودند که در سال گذشته به تحریک فرزند حسینعلی منتظری پرداختند تا او این پرونده را از طریق افشای فایل صوتی پدرش دوباره زنده نماید. پرونده ای که همواره تکذیب می شد ، این بار اما از سوی پور محمدی بنام حکم خداوند از آن یاد شد ! چگونه ممکن است آنرا تکذیب کنید ولی در مقام دفاع از خود آن را حکم خدا بنامید؟!
حذف ناطق نوری از بیت رهبری
ناطق نوری از مقام خود در ستاد بازرسی بیت رهبر کناره گیری کرد . البته این کناره گیری طبیعتا با تحریک و یا تهدید خامنه ای بوده است و ناطق نوری ترجیح داد که محترمانه کنار برود. اما نکته این است که کنار رفتن ناطق نوری یعنی کنار رفتن تنها تیم و گروه وابسته به هاشمی رفسنجانی از بیت رهبری. به بیان دیگر به نظر می رسد که اعتماد خامنه ای از ناطق نوری سلب شده است و طبیعتاً با توجه به حساسیت سال پیش رو بخاطر مرگ خامنه ای در آینده نزدیک ، بهتر دیدند که ناطق نوری در جریان امور نباشد و کمتر موی دماغشان شود. طبیعی است که ناطق نوری از جناح هاشمی می توانست در انتصاب رهبر آینده موثر باشد و نبود او می تواند به معنای سوخته شدن این مهره چند بار سوخته باشد!
تقلب در شمارش…
در حالیکه رئیسی موفق شده است (درست یا نا درست) بیش از ۱۵ میلیون رأی کسب نماید ، طرفداران او ادعا نموده اند که ۴ میلیون رأی او دزدیده شده است! موحدی کرمانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادعا نموده است که در صورت شمارش صحیح آرا ،آمار رئیسی به ۱۹ میلیون افزایش و آمار روحانی به ۲۱ میلیون کاهش خواهد یافت. این ادعا به تقلب در شمارش آرا از سوی یک مقام بلند پایه ایران بی سابقه است و نشان می دهد که حتی در سطوح بالای نظام و حتی در میان اطرافیان خامنه ای اعتقاد به امکان مهندسی انتخابات وجود دارد. ادعایی که از سال ۸۴ بوسیله کروبی مطرح شد و اوج آن را در انقلاب ۸۸ دیدیم که مردم اعتقاد شدید به تقلب گسترده در آرای خود داشتند.
اما این ادعاها علاوه بر اینکه نشان می دهد که انتخابات در ایران چقدر بی قاعده و بی قانون می تواند باشد، نشانه این است که خامنه ای و آخوندهای اطرافش می خواهند رئیسی را مظلوم جلوه دهند! در واقع در چند روز گذشته کم مانده بود که عنوان کنند رئیسی در این انتخابات برنده بود! تمامی این سر و صداها البته نشان می دهد که خامنه ای از میزان محبوبیت رئیسی چندان راضی نیست و سعی دارد این دلقک بی اختیار را شخصی مظلوم جلوه دهد که حقش پایمال شده است و لابد قرار است که حق خود را با رهبر شدن بدست بیاورد!
بازیچه شدن مردم ایران
قسمت غم انگیز داستان این است که ملت ایران و بخصوص بانوان گرامی براحتی بازیچه آخوند فریبکار شده اند. شوربختانه با این روندی که آخوندها بروزرسانی شده اند و ملت به عقب بازگشته است چندان عجیب نیست اگر رهبری بصورت خلافت در آید و عملا ایران یک سلطان نشین عقب افتاده و با مردم عقب مانده گردد. ظاهراً اگر جیره بخور و نمیری هم به سفره مردم انداخته شود ، ایشان راضی هستند و بطور خلاصه امروز خواست ملت ایران آزادی و آینده روشن نیست. خواست امروز ملت ایران تکه استخوانی از لاشه تکه پاره ایران است!