بانویی که به دو نفر پناه آورد و آنها نیز تجاوز کردند
تجاوز مرد مسافرکش. یکی از مشکلاتی که پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایجاد شده است ، پدیده رانندگان ولگرد مسافرکش است. اگرچه بسیاری از رانندگان مسافرکش انسانهای شریفی هستند که برای لقمه نانی مجبور شده اند این کار را بعنوان کمک خرج خود انتخاب نمایند، اما چه بسیار سگان ولگردی که با سوء استفاده از هرج و مرج و بی صاحبی کشور ، برای مقاصد ننگین خود دست به استفاده از این شغل بعنوان پوشش زده اند. پدیده رانندگان مسافر کش چیز تازه ای نیست و هر روز اخبار جنایات از آدم ربایی گرفته تا تجاوز را درباره مسافر کشها می خوانیم. شکی نیست که بی توجهی مسئولان کشور به بیکاری و فقر و همچنین نبود ساماندهی کافی و نظارت جدی بر مسافر کشها و همچنین بی توجهی به ساماندهی حمل و نقل عمومی از مهمترین دلایل ایجاد این پدیده بوده است.
در حالیکه این واقعه تجاوز در فروردین رخ داده است ، مشخص نیست که چرا نیروی انتظامی تازه آنرا رسانه ای نموده است. بانویی مطابق معمول دچار اشتباه می شود و بجای تاکسی ، سوار یک خودروی ظاهرآ مسافرکش می شود. راننده این خودرو ، این زن نگون بخت را به بیابانهای اطراف تهران برده و بدو تجاوز نموده و پول و جواهرات او را نیز سرقت می کند. در ادامه بسیار حیرت آور و دهشتناک است که این زن بینوا برای کمک به یک خودروی شخصی با دو سرنشین مراجعه می نماید و این دو سرنشین هم پس از شنیدن ماجرای تجاوز ، او را به یک محل خلوت برده و دوباره به وی تجاوز نموده اند! واقعاً جای شرمساری برای جامعه و پرسشی بزرگ درباره اوضاع نا امن کشور است. پس از این سه تجاوز خوشبختانه او نجات یافته است و با مراجعه به پاسگاه از سه متجاوز شکایت نموده است که پس از پیگیری پلیس دو نفر متجاوز دستگیر شده اند ولی راننده اول همچنان آزاد است و بدنبال طعمه های تازه!
شیطان وسوسه ام کرد!
یکی از دو متجاوز دستگیر شده گفته است که پشیمان است و شیطان او را گول زده است! براستی سطح فرهنگ ، انسانیت و وجدان در جامعه ایران کجاست که این آقای متجاوز شیطان را بعنوان مقصر معرفی می کند؟
آموزه های دینی هیچ کمکی به پایین آمدن میزان تجاوز نکرده است. بیش از ده سال آموزش تعلیمات اسلام و آموزش قرآن ، نسلی را پدید آورده است که بر اساس آماز خود حکومت ، ۸۰ برابر اول انقلاب به تجاوز روی آورده اند! این در حالیست که جمعیت کشور تنها کمی از دو برابر بیشتر شده است.
با نسلی روبرو هستیم که « شیطان » را بعنوان مقصر معرفی می نماید! این شخص هنوز هم متوجه ظلمی که در حق زن بینوا نموده است ، نیست و تنها از اینروی که دستگیر شده و مجازات خواهد شد و از روی خودخواهی شیطان را مقصر معرفی می نماید. هنوز هم نگاه انسانی نسبت به آن زن بیچاره ندارد و طبیعتاً امثال این جوان بسیارند که تجاوز به مال و ناموس را زرنگی می دانند ! هوش و ذکاوت را در بی وجدانی می دانند و اگر کسی انسانیت داشت و وجدان ، او را کم خرد و کم هوش می دانند! بله امثال این جوان در نسل انقلاب خمینی کم نیستند!
آموزش و پرورش اسلامی
تابوی مسایل جنسی در ایرانِ پس از انقلاب بیش از پیش خود را نشان داده است. جدا سازی دختران و پسران باعث شده است که دو جامعه متفاوت از مردان و زنان تشکیل شود که آگاهی کافی نسبت به مسئولیتها و حقوق انسانی خود در قبال جنس مخالف نداشته باشند.
نا آگاهی مسئولان کشوری و انتظامی هم به این مشکل دامن زده است. بارها شنیده ایم که قضات بجای مجازات متجاوزان ، بد حجابی بانوی مورد تجاوز را نکوهش نموده اند و اینگونه فرض نموده اند که حجاب مصونیت است! این در حالیست که آمار تجاوزها پس از انقلاب و اجباری شدن حجاب تا به امروز به ۸۰ برابر سال ۱۳۵۶ رسیده است! یعنی نه تنها تعلیمات دینی و جداسازی زن و مرد کمکی نکرده است؛ نه تنها حجاب برای بانوان مصونیت نیست ، بلکه بی توجهی به انسانیت و احترام به انسانها فارغ از جنسیت ، جامعه ما را بجایی رسانیده است که با بحرانی اجتماعی از لحاظ امنیت جنسی روبرو باشیم.
تحجر و ارتجاع راهش نیست!
تبدیل کردن مردان به گرگهای گرسنه ای که زنان باید برای حفاظت از ایشان خود را در خانه محبوس نمایند یکی از دستاوردهای اجتماعی انقلاب ۵۷ بوده است. در تئوری اسلامی – آخوندیِ جمهوری اسلامی ، زنان باید خود را از مردان پنهان نمایند و چه بهتر که در خانه ها محبوس باشند! زن بیچاره ای که مورد تجاوز قرار گرفته است با بی شرمی پرسش می شود و نکوهش می گردد که چرا بد حجاب بوده ! یا بدتر حتی گاهی نکوهش می شود که اصلاً چرا از خانه بیرون آمده تا بدو تجاوز شود! شما خود ببینید که با چه جامعه ای و چه فرهنگی روبرو هستیم که بیرون از خانه برای زنان محیط تجاوز و حمله گرگها معرفی می شود.
این تحجر و ارتجاع کار را بجایی رسانیده است که شوربختانه حتی پس از ازدواج ، بسیاری از بانوان ایرانی تمایلی به همسر خود ندارند و تصور گرگ بودن مردان که از کودکی به ایشان القاء شده است تا جایی در تار و پود روان آنها پیش رفته است که نیاز به مشاوره با روانپزشک دارند! کم نیستند زنان و دخترانی که با این پرورش نادرست ، شوهر خود را نیز فردی متجاوز و گرگ صفت می بینند. این تنها یکی از جنبه های پرورش ارتجاعی و جداسازی دختران از پسران است.
از سوی دیگر جامعه نیز زن بودن را یک جرم می داند و قوانین و تعالیم اسلام به گونه ای تنظیم شده است که مرد بعنوان خریدار شناخته می شود و زن بعنوان فروشنده! مذاکرات و مجادلات خانواده عروس داماد در ایران بیشتر به بازار بورس شباهت دارد ؛ چنان که انسان از چانه زنی ها و تخفیف گرفتن ها احساس شرم می کند! این برخورد ها را بگذاری در کنار اجبار حجاب و اجبار تمکین زن! زنی که در زندگی زناشویش مجبوری ابدی است ، زندانی است و اگر مردی بخواهد اسلام را دقیق و مو به مو اجرا نماید به این کلام علی درباره زنان می رسیم که :
با پوششی که بر زنانت قرار می دهی آنها را از دیدن مردان باز دار، زیرا سختی حجاب آنان را نزد تو نگه می دارد.
(نامه سی و یکم نهج البلاغه)
نوع نگاه کارشناسی علی و پیروان برحقش یعنی آخوندها به زن از این سخنان گهر بار پیشوای مسلمین آشکار است. از اینجاست که بجای مجازات متجاوزان و نا امن کنندگان فضای جامعه ، از زنان تیره روز ایراد گرفته می شود گویی که زن بودن جرم است. آری در قاموس علی و مانند علی ، زن بودن براستی جرم است و زن به حبس ابدی محکوم است که علی در نهج البلاغه تشریح و تبلیغ نموده است.