جامعه ریا کار
این گفتار درباره محمدرضا شاه فقید نیست. درباره آزاده نامداری هم نیست. این گفتار درباره همه ی ماست. جامعه ای مذهبی و خرافاتی که اسلام را آنگونه که سلیقه اش هست می بیند. بقول سهراب سپهری : مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم.
اگر به فیلم ، شعر ، موسیقی و داستانهای دهه های ۳۰ تا ۶۰ بنگریم بیشتر آنها بوی مذهب دارد. مذهبی بودن در خون و رگ نویسندگان و هنر مندان ایرانی است و ایرانیان مذهب شیعه را هویت و فرهنگ خود قلمداد نموده اند. اما با بررسی بیشتر متوجه می شویم که این مذهب با اسلام واقعی فاصله بسیار دارد. ما ایرانیان تاب تحمل اسلام ناب محمدی و آیات تند و تیز قرآن را نداریم و ترجیح داده ایم قسمتهایی از اسلام را با فرهنگ ایرانی در آمیزیم و ملغمه ای ساخته ایم پر از تناقض!
ما ایرانیان از سویی می بینیم و حس می کنیم که اسلام و تشیع خرافی آن هیچ نقشی در زندگی روزمره ما نمی تواند داشته باشد و از سوی دیگر با فرهنگی مواجه هستیم که از مادران و پدران مسلمانمان بما رسیده است و نسبت به آن حس تعلّق داریم. زبان فارسی ما پر است از اصطلاحاتی که رنگ و بوی مذهب دارد؛ به این عبارات دقت فرمایید :
خدا نگهدار ؛ خداحافظ ؛ دست خدا به همراهت… برای بدرود گفتن بکار می رود.
یا علی مدد! علی نگهدارات! علی علی !…. برای تلاش بیشتر و دادن روحیه در کار سخت بکار می رود.
یا ابالفضل! یا ضامن آهو ! یا خدا !…. اینها را نیز معمولاً برای تعجب بکار می بریم. یا حسین شهید را هم معمول است که زمان نوشیدن آب بکار می بریم. اینها فرهنگی خرافی است که ما وارد زندگی خود نموده ایم و تار و پود مغز ما را هم اشغال نموده است. کنار گذاشتن این فرهنگ برای ما ایرانیان بسیار سخت است . تنها تصور نمایید که یک شخص بیخدا برای خداحافظی باید بگوید بدرود. چون خدایی وجود ندارد که حافظ ما باشد!
اینکه آزاده نامداری ، علی دایی و بسیاری از ما ایرانیان دچار ریا هستیم ، این اصل قضیه نیست. اصل قضیه این است که فرهنگ ما ایرانیان بخصوص پس از تشیع دوران صفوی دچار چاپلوسی و ریاکاری شده است. تنها کافیست متن نامه های دوران قاجار و صفویه را بخوانید تا ببینید که چه میزان مرکب و کاغذ تنها برای ریا ، چاپلوسی و تملق به هدر رفته است و نامه ای که دو کلمه بوده به دو هزار کلمه توسعه یافته بوده است!
صداقت مفهومی که فراموش شده!
به خود و دور و بر خود اگر نگاهی بیاندازیم ، هر گوشه از کشور بحران زده ایران را که نیک بنگریم ، بسیاری از مشکلات ما بخاطر فراموش نمودن صداقت است. ما به خود و به فرزندان خود دروغ می گوییم. دروغ و ریا ابزاری است که فرهنگ ایرانی بخوبی از آن بهره برده است ولی در دنیای امروز که پرده ها کنار رفته اند و آگاهی حرف اول را می زند ، ما ایرانیان با مسأله ای مواجه شده ایم که آزاردهنده است. اینکه تا کی می توانیم با چاپلوسی و دروغ این کشور را اداره نماییم؟!
بعنوان نمونه با آشنایی چند دقیقه ای در یک تاکسی فوراً متوجه خواهید شد که مذهبی بودن و تعلّق خاطر به قبر امامان از موضوعات بحث است. ما ایرانیان برای معرفی خود و اینکه خود را فردی سالم و موجّه جلوه دهیم از اعتقادات خرافی خود سخن می گوییم. مثلاً می گوییم : هر چه دارم از صدقه سر اهل بیت است! این جمله مشهور بسیاری از ماست! اما درست نیست. ما هر چه داریم از صدقه سر کلاهبرداری ، دروغ و فریب دیگران است! این است واقعیت جامعه بیمار و ریاکار ما!
آنچه که ما بدان اسلام می گوییم ، اسلام سلیقه ای ماست. آن مسلمانان واقعی که به اسلام عمل می کنند ، بخوبی می دانند که زن در اسلام یک کالای قابل مالکیت است. آنها که اسلام واقعی را می شناسند بخوبی می دانند که مطابق دستورات اسلام باید به کفار حمله کرد و ایشان را کشت تا مسلمان شوند و یا اینکه جزیه بدهند. این است حکم اسلام واقعی.
اسلام واقعی!
اسلام واقعی چیست؟ آن است که دستورات محمد و الله را اجرا کنند و یا اینکه از زیرش در بروند؟ اسلام واقعی محمد است که سنگسار می کرد و زنان را به اسارت می برد و یا اینکه اسلام واقعی محمد رضا شاه است که به حج می رفت وشراب می خورد و پای اول موسیقی و رقص هم بود؟
براستی اسلام واقعی داعش است که می خواهد احکام قرآن را اجرا کند و یا اینکه اسلام واقعی این است که قسمتهای خشن اش مانند اسارت و بردگی اسرا و همچنین خشونت و کشتار را از آن حذف کنند؟
اگر اسلام دین مهر و عطوفت است چرا عموزادگانی مانند حسین و یزید به جان هم افتادند و پیروز سر مغلوب را از تن جدا کرد؟ البته شکی نیست که حسین هم اگر می توانست سر یزید را جدا می نمود و چیزی که عوض دارد گله ندارد!
اسلام واقعی چیست؟ اگر متن قرآن را سانسور کنیم تا کمی آرامتر و مهربانانه تر شود شاید بتوان اسلامی بهتر را به جهان نشان داد! اما آن که دیگر اسلام نیست و می شود دینی جدید! همانند دین بهایی که ظاهرا سعی داشته اسلام را با حقوق بشر و مدرنیته مخلوط نماید!
در واقع آنهایی که می گویند اسلام واقعی داعش و خمینی و طالبان و شیوخ عربستان نیستند، چه نظری درباره خشونتهای پیامبر و علی و دیگر خلفا دارند؟ آن هم دروغ است؟ پس این همه آیات مرتبط با خشونتها و کشتار دیگر انسانها در قرآن چیست ؟ آن آیات را که دیگر نمی توانید رد نمایید؟
سوره توبه آیه ۵ :
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّکَاةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
پس چون ماههای حرام به سر آمد آنگاه مشرکان را هر جا یافتید به قتل رسانید. و آنها را دستگیر و محاصره کنید و هر سو در کمین آنها باشید. چنانچه توبه کردند و نماز به پای داشتند و زکات دادند پس از آنها دست بدارید، که خدا آمرزنده و مهربان است.
شاید اسلام غیر واقعی بهتر است. شاید همان اسلامی خوب است که مردم تهران یک ماه از سال را روزه می گرفتند و دهه محرم هم شراب نمی خوردند و به شهر نو نمی رفتند! اسلامی که شما می خواهید اسلام به انتخاب شماست! مشابه همان اسلام لاتهای فیلمفارسی و اسلام محمد رضاشاه پهلوی! اسلام واقعی البته بسیار درّنده تر است!