گذری بر فیلم فارسی «جدایی نادر از سیمین»‍، ما از آن چه دیدیم، و شما آنرا چگونه می بینید؟ ۱۶

در کشوری تاریک و غم انگیزی چون ایران، سرزمینی که پوشیده از مرده و گورستان است، به هرسوی نظر کنی جلاد و تیرخلاص زن و مرده شور و قبر کن می بینی، امیدها به بادرفته، و جامعه در ماتم و سوگواری اسیر گشته است. آخر در این اجتماع آخوند زده پلاسیده و گندیده، جز شیون و فریاد، جز قبر و تاریکی چه انتظاری دیگر می توان داشت؟. فیلم و سینما در این جامعه ماتم زده نیز بخشی از ماتم و دردهاست.

تاکنون رسم بر این بوده که فیلم سازی و تئاتر هم گوشه ای از همان مرده داری و مرده پرستی و عجز و لابه و درماندگی باشد. چه درر رژیم گذشته، و چه در رژیم کنونی. در حقیقت فیلم های تهیه شده، کم و بیش همان برنامه تعزیه، روضه خوانی، امامزاده و معجزه بوده که آخوندهاچند سده است گوش و مغز خردباختگان میهنمان را پر می کنند. یا باید نظاره گر ماههای تاریک و سیاهی محرم و صفر و رمضان بود، و یا در انتظار سالروز و هفته گدایان مدینه و متجاوزین عرب به سوگ و زاری نشست.

لیلا حاتمی در نقش سیمین همسر نادر به عنوان مادر از خود گذشته و همسری مهربان نقش می آفریند که زیبا و در خور تحسین است

لیلا حاتمی در نقش سیمین همسر نادر به عنوان مادر از خود گذشته و همسری مهربان نقش می آفریند که زیبا و در خور تحسین است

در هرحال، پس از سالیانی چند، ناگاه به فیلمی دست می یابیم که از واقعیت ها و تلخی های زندگی مردم در بند کشورمان پرده بر می دارد. بازیگران این فیلم درخشان و گویا، از کوچک تا بزرگ، زن و مرد، چنان استادانه در نقش خود فرو رفتند که بی اختیار هربیننده را در جای خود میخکوب و بی حرکت می سازد. و بی تردید ستایش و تحسین جهانی را برای این نقش آفرینان زبردست، کارگردانی استادانه، و سناریوی بسیار قوی اصغر فرهادی را به دنبال داشته، و بازهم خواهد داشت.

تا آن جا که ما فیلم را دنبال می کنیم، سناریو و داستان بر مشکلات یک زن و شوهر که کاملاً بهم علاقمندند دور می زند. نادر، ناچار است که از پدر پیر بیمار و ناتوان خود که دچار فراموشی هم هست، مواظبت و نگهداری کند. این کار چه از نظر مادی و معنوی بر روی خانواده و  ترمه دختر خردسال آنان فشار و ناامنی به وجود می آورد، بلکه موجب گردیده سیمین، همسر نادر به خاطر آینده  دختر نزدیک به بلوغ خودشان، شوهر خود را تشویق به مهاجرت  به کشوری دیگر نماید.

از آن جا که یک سیستم مددکاری و رسیدگی به افراد پیر و ناتوان و بیمار در جامعه ایران وجود ندارد، نادر از نظر اخلاقی خود را موظف به نگهداری پدر خود می داند. کاری که هم اکنون بر سرنوشت خانواده او سایه افکنده، و کارشان را به جدایی و طلاق می کشاند…

این بخش بسیار کوچکی از فیلم را نشان می دهد چنانچه می خواهید همه فیلم را داشته و یا نگاه کنید، می توانید آن را از اینجا دانلود کنید (۳۱۸mb).

سیمین پس از جدایی به خانه پدر و مادر خود می رود، ولی ترمه دختر جوانش با پدر میماند، و ناظر رنجها و دردهای پدربزرگ خود است. نادر برای سرپرستی پدر خود خانمی  به نام راضیه را استخدام می کند که ناچار بوده با دستمزد کم، از راه دور به منزل آنان بیاید.

راضیه که آماده شده با پول کم این کار سنگین یعنی نگهداری پیرمرد نزدیک به مرگ را بپذیرد، از دردها و عوارض بارداری برخوردار است. یک روز که پدر نادر با باز بودن درب آپارتمان به خیابان رفته و  لابلای اتوموبیل ها ولو و سرگردان بود، راضیه، زن جوان آبستن و بیمار، سراسیمه و دیوانه وار به دنبال او راهی خیابان می شود. گویا آن طوری که بعدها خودش ادعا می کند، بر اثر برخورد با اتومبیلی شب هنگام دچار درد شده، و ناچار می گردد روز بعد پیرمرد مریض را به تخت ببندد که فرار نکند، و خود را به دکتر زنان برساند.

نادر که به دلیلی زودتر به خانه باز می گردد، پدر خود را از تخت پایین افتاده،  و بسته شده به تخت  در حال اغماء و بیهوشی می یابد. در ضمن از پولی که درون کیفی در اتاق بوده، خبری نیست. نادر با عصبانیت و تندخویی راضیه را از آپارتمان خود بیرون می راند. رفتار خشونت بار و عصبانیت نادر و گفتگوی تند میان او و راضیه در آن محیط کوچک آپارتمان، طبیعتاً بر روی ترمه دختر نوجوانش،  ثمیه دختر کوچک راضیه و حتی پدر بیمار نادر می توانست شدیداً اثر گذار باشد.

پیمان معادل در نقش نادر، وابسته و دلسوز پدر بیمار و ناتوان خود .است و در این راه ناچار شده همسر و فرزند خود را ناراحت و نا امید سازد.  علی اصغر فرهادی در نقش پدر نادر که بسیار زیبا و درخشان اثری از خود برجای گذاشته است

پیمان معادل در نقش نادر، وابسته و دلسوز پدر بیمار و ناتوان خود .است و در این راه ناچار شده همسر و فرزند خود را ناراحت و نا امید سازد. علی اصغر فرهادی در نقش پدر نادر که بسیار زیبا و درخشان اثری از خود برجای گذاشته است

راضیه پس از آن که به تلخی خانه نادر را ترک می کند، اندکی بعد دچار درد شدیدی شده و در بیمارستان جنین خود را از دست می دهد. از جای دیگر،  حجت شوهر راضیه، که بیکار بوده، و بدهی زیادی داشت، موقعیت را مغتنم شمرده به همسر خود راضیه تلقین می کند که از دست دادن کودک در شکم خود را به دلیل هل دادن و برخورد فیزیکی نادر بداند…

از سویی سیمین همسر جداشده از نادر، به تصور این که واقعاً تقصیر با نادر بوده، پادر میانی می کند تا با پرداخت چک ۱۵ میلیون تومانی، آنها از شکایت خود صرفنظر کنند. نادر که خود را بیگناه می داند، از راضیه زن جوان می خواهد به قرآن سوگند یاد کند که افتادن کودک او به علت رفتار تند و خشونت بار وی بوده است. راضیه، که دارای ایمان درستی بود، صحنه تصادف با ماشین، و یا کتک زدن های شوهر خود را به یاد می آورد و حاضر به سوگند خوردن نمی شود….

البته در اجتماع آش و لاش کشورمان، این می تواند صحنه ای از زندگی روز مره بیشتر خانواده ها باشد. بیشترین مردم در ایران در شرایط کنونی زیر خط فقر و یا نزدیک آن زندگی می کنند. هرکدام مسئول زندگی خانواده خود و چند نفر دیگرند. درآمدها پایین، و بهای خوراک و پوشاک سرسام آور و باورنکردنی است.مسأله پیران همان گونه که گفته شد، چون از سوی سازمان های دولتی راهگشایی وجود ندارد، تا دم مرگ و حتی در مراسم پس از مرگ، وبال گردن فرزندان است.

تحصیل کردن، و به دانشگاه رفتن، یک مصیبت دیگری است که دامنگیر خانواده هاست. نه تنها غم و اندوه موفقیت و پیروزی فرزندان بر گرده و پشت پدر ومادرها سنگینی می کند، هزینه های بعدی از شهریه تا رفتن به دانشگاه و جای زیستن، خوراک و پوشاک آنان نیز هرکدام مسأله بغرنج و خردکننده ای است.
در مراحل بعدی، زناشویی و ازدواج بچه هاست که در اجتماع عقب افتاده ایران، یک نوع تجارت، خرید و فروش،دروغ گویی و ریاکاری است که بازهم مصیبت دیگری برای خانواده ها به شمار می آید…

شهاب حسینی در نقش حجت فرد بیکاره و قرض داری که ناچار است به هردری بزند حتی بیگناهی را به زندان بفرستد تا زندگی خود را رونق بخشد و از قرض و بدهی خلاصی یابد.

شهاب حسینی در نقش حجت فرد بیکاره و قرض داری که ناچار است به هردری بزند حتی بیگناهی را به زندان بفرستد تا زندگی خود را رونق بخشد و از قرض و بدهی خلاصی یابد.

از آنچه گفته شد، این فیلم گزارشگر بخشی از مشکلات کلاف در هم خانواده های ایران است. مشکلاتی که دروغ گویی، تهمت زدن، تقلب، و برخوردهای خشونت انگیز و غیر انسانی را به دنبال خواهد داشت، و راستگویان و درستکاران، شکست خورده، و عقب مانده اند.

معمولاً رسم بر این است که سناریو بر اساس یک برداشت و یک نتیجه اخلاقی نوشته شود. ولی از آنجا که داستان این فیلم بسیاری از مشکلات خانواده ها را در بر می گیرد. سناریو نیز به جای یک برداشت و یک نتیجه، دارای برداشت و نتایج گوناگون زیر است:
۱-هرفرد وظیفه دارد  نگهداری و مواظبت از پدر و مادر پیر خود را بر همه چیز ترجیح داده، و مقدم شمارد.

۲-داشتن یک ایمان قوی، انسان را به راستگویی و پذیرش حقیقت وا می دارد، ولو آن که صد در صد به زیان مادی و زندگی او باشد.

۳-مشکلات زندگی، نیاز مادی، بیکاری، سرخوردگی و تلف شدن وقت در اجتماع، انسان را وادار می کند تا به دروغ توسل جوید، سوگند دروغ یاد کند، و حتی دیگری را موجب مرگ جنین، و بدبختی خود بداند، و آماده باشد او را بیگناه به درون زندان فرستد.

۴- آینده فرزند نوجوان ما به ما حکم می کند که زندگی خانوادگی و همسر خود را پشت سر گذاشته، خود را به هر آب و آتشی بزنیم تا به کشوری دیگر دور از هیاهو و جنجال مسافرت نماییم.

ما در این فیلم یک نتیجه و برداشت قوی نیافتیم و همانگونه که دیدید، داستان بر پایه چند نتیجه تقریباً برابر و یکسان دور می زند. از  شما خوانندگان دعوت می کنیم تا نظریات خود را در مورد این فیلم برای ما بنویسند که تنها به قاضی نرفته باشیم.

پیمان معادی و لیلا حاتمی در نقش نادر و سیمین زن و شوهری که  به دلیل وابستگی نادر به پدرش، و دلسوزی مادر از سرنوشت آینده  ترمه، فرزندشان، در دادگاه حضور یافته اند تا از همدیگر جداشوند.

پیمان معادی و لیلا حاتمی در نقش نادر و سیمین زن و شوهری که به دلیل وابستگی نادر به پدرش، و دلسوزی مادر از سرنوشت آینده ترمه، فرزندشان، در دادگاه حضور یافته اند تا از همدیگر جداشوند.

  • amir aryan

    با  درود
    این بدترین و غیر واقعی ترین نقدی بود که در مورد  فیلم اضغر فرهادی خوانده ام .
    اولاً چرا جدایی سیمین از نادر ” نه !؟ این سیمین بود که میخواست از نادر جدا شود !
    فیلم از نام گرفته تا سکان بعد از سکان ضد زن عمل میکند و اصغر فرهادی آگاهانه چنین مینویسد و میسازد
    زاضیه حتی بر خلاف شرع و ……….. شلوار پیر مرد را عوض میکند و نادیده گرفته میشود ، ولی در سکانس آخر این قرآن است که ملاک عدالت و بالاتر از همه چیز تبلیغ میشود
    اینهمه هزینه شد تا این تا مرحله گلدن گلد بالا برود تا فرهادی در آنجا بگوید مردم ایران صلح طلب میباشند . او که نماینده مردم نبود ! و بهتر بود با صراحت بنمایندگی از رژیمش سخن میگفت
    این فیلم نه تنها نخواست که مسائل و معضلات مردمی را که در سیاهترین تاریخشان بسر میبرند ، را مطرح کند بلکه یکنوع دهن کجی هم کرد به مردم ایران
    داود رحیمی

    • برادر این چه برداشتی است که شما داری؟ همیشه خدا تو این خراب شده یکی یه کاری میکنه همه سعی دارن شادیشونو پنهان کنن
      گفت جدایی نادر از سیمین چون سیمین بارها تو فیلم میگه که خارج رو بهونه کرده ببینه نادر چقد دوسش داره ولی نادر هرگز مانع خارج رفتنم نشده از همون اول کار به جدایی کشیده!
      شما این فیلم رو مطمئنا سطحی و فقط یک بار دیدی …پس این قضاوتت زیاد عجیب نیست ولی حتما یه بار دیگه با دقت فیلم رو ببین.
      اصغر فرهادی نماینده ی مردم بود و آخرین فرستاده خانه سینما … از طرف حکومت هیچ نقشی نداشت و تمام تلاششو کرد که امثالهم و خبرگذاری فارس از موفقیتش سو استفاده ی سیاسی نکنید.
      این فیلم به هیچ وجه ضد زن نبوده و تا جایی که دیدم کلی ارزش واسه کارهای زنان تو این جامعه قائل بود … این فیلم گوشه ای از چند روز زندگی ما ایرانیا بود … من با این فیلم بارها گریه کردم چون همذات پنداری هرگز اینقد نزدیک نبوده بهم.
      اگرمن و  شما به قرآن اعتقاد نداریم باید بگم که یک جامعه ی عظیمی در ایران با همه جور فسق و فجور قرآن برشون سنده و تمام!این قرار نیست بازخورد یا تبلیغ عقیده ها باشه بلکه فقط یک آینه است.
      آینه گر خم تو بنمود راست / خود شکن آیینه شکستن خطاست

  • arjang

    مقایسه کنید عمل کرد اصغر فرهادی را با عمل کرد جعفر پناهی در
    صحنه‌های جهانی جوایز فیلم،فرهادی فیلمی بجا گذاشت و پناهی نامی‌.خواهیم
    دید که مردم  بدنبال کدام یک هستند.

  • amir aryan

    ارژنگ گرامی
    جعفر پناهی با فیلمهایی نظر بادکنک سفید و دایره و آفساید و یا کامبزیا پرتوی با هتل ترانزیت و یا علیرضا موتمن با شبهای روشن ، آثار خوب و در جای حود بیاد ماندی از خود باقی گذاشتند و با وجود همه محدودیتها ارزش و حرمت زن را شایسته نشان دادند . ولی فرهادی ۱۸۰ درجه عکس آن بود و دقیقاً یک فیلم سفارشی  دولتی ساخت

    • دوست محترم، دیدگاه ما کاملاً متفاوت است. در این فیلم زن را مادری فداکار می شناسد که حاضر است آرامش و زندگی سامان یافته خود را به خاطر فرزندش به هم زند، و هنگامی که سودجویان و فرصت طلبان می خواستند همسرش را به زندان برند، با آن که از شوهرش جدا شده بود، باز پادر میانی کرد و با گروگذاشتن خانه نخست از زندان رفتن شوهرش جلوگیری کرد.

       و با تصور این که واقعاً شوهرش موجب سقط جنین شده، تلاش کرد با فروش اتوموبیل خود، و یا راههای دیگر، به آن جار وجنجال خاتمه دهد. هنوز برای نادر هم روشن نبود که هل دادن اندک او موجب سقط جنین شده است، یانه؟.

      از این روی، ما بر این باوریم در این فیلم مقام زن، به عنوان مادر، و مقام زن، به عنوان همسر را بسیار بالا، فداکار، و ارزنده نشان می دهد. البته چماقداران رژیم مانند  سلحشور که اندکی بهره ای از هنر و نمایش نبرده است، و بی چون و چرا در خدمت علی گدا ولی وقیح است، همه چیز را خلاف فرهنگ و خواسته مردم ایران دانسته است. خودتان ببینید تا چه اندازه، دشمن درد می کشد؟. سهراب ارژنگ

      • Reza Reyhani2003

        با درود
        چرا فکر نمیکنید حکومت دجال و خونریز اسلامی در بدترین زمان انزوال خارجی داخلی دست بدامان فرهادی شده تا با بهره گیری از مجوز ارشاد و پشتیبانی هزینه ان از تریق بانک یک فیلم با بازیگران بسیار خوب سینمائی بسازد تا از انزوا بدر بیاد و باز بکوبد بر سر مردم بیچاره ایران؟؟؟
        همینطور نیازی به هوش و زکاوت زیادی ندارد تماما ترویج خرافه میکند گویا توجه نکردید همینتطور سهراب نازنین که به این خوبی نوشت اما قسم ها سوگند ها ان هم به تازینامه را دست کم گرفتید اینها مردم فریبی کردند و کارگردانهای بزرگی چون ناصر تقوائی همسرش گوشه زندان خوابیده یا چرا راه دور میروید فیلم سنتوری جه چیزهائی از این فیلم کم داشت؟؟ایا گذاشتند مردم ببینند؟؟؟
        بازی بهرم رادان و گلشیفته ضعیفتر از معادی و حاتمی بود؟؟
        کارگردانی بهتری نداشت؟؟؟
        موزیک متن محسن چاوشی با هزاران بد بختی و گرفتاری خوب نبود؟؟؟
        چرا؟؟؟
        همه ماها میدانیم که این فیلم از خودشان است و باز ما فراموش کردیم رژیم قاتل اسلامی در حال ساختن یک بدل سازی تازه میباشد
        سپاس فراوان از دست اندر کاران سایت
        نابود باد حکومت خونخریز

        • با درود به شما، آنچه در باره رژیم جنایتکار نوشتید در آن حرفی نیست ولی این فیلم از دست آنها در رفته .آنها فکر نمی کردند که این فیلم به جایزه ای برسد. در هرحال، فیلم گویای اجتماع آش و لاش ایران است. نا به سامانی یک اجتماع به عملکرد حکومت بر می گردد. باسپاس سهراب

  • Sdra

    شما  بیشتر  چرت و پرت  نوشتید تا  نقد  یک  اثر  برجسته ! فیلم  بیان   واقعیت   جامعه  ایران است  ولی‌ شما  می‌خواهید  بیشتر  بیان  نظرات   شما  میبود !   تجربه  نشان  داده   که  حتا  اگر    فیلم  بیانی    مطابق  نظر  شما   داشت     باز  شما   به  شکل  خودتا    نقد  منفی‌  میکردید    یعنی‌      اینکه     شما  همیشه     زر   میزنید     صرف نظر  از  اینکه     چی‌  باشه   ؟ 

    • babak

      آقای sdra  به کاربردن کلمات سخیف در شان شما نیست و سعی کنید با ادبیات بهتری معاشرت نمایید و این را بدانید که هرکسی حق دارد نظر خودش را اعلام کند ما باید یاد بگیریم که نظرات دیگران را هم بشنویم.هرچند به نظرمان اشتباه باشد.

  • ashkan

    با سلام اونا هیچ وقت تصورش هم نمی کرددن که این جایزه رو بگیره بخاطر همین هم ازاد گزاشتنش وتمام حقوق زن هم رعایت شده

  • Yadi_sharifirad

    Yadi Sharifirad
    من
    موفقیت آقای اصغر فرهادی را در ساختن فیلم جدایی نادر از سیمین و دریافت
    جایزه گلدن گلوپ را یک پیروزی فردی نمیدانم،بلکه آن را بصورت یک موفقیت
    ملی میبینم. بدین دلیل میگویم ملی، زیرا ایشان توانستند باساختن این فیلم
    فریاد آزادی خواهی و گرفتاریهای ملت مارا در همه زمینه ها تا حدود خا
    نواده ها که سی و دو سال و اندی در زندان رهبران مذهبی ایران در بند هستند
    به گوش همه دنیا برساند.وگرنه در قصه فیلم بجزوجود
    محدودیتهای مذهبی و پاره ای از محدودیتهای خانواده های ایرانی که حقیقت
    داشت بقیه اش شامل بود از دورویی، بی اعتمادی افراد نسبت بهم، دروغ گویی،بی
    رحمی، خود خواهی والدین، بی توجهی به فرزند، فقر، بیماری، دزدی و بی مهری
    یک خدمت کار فقیر به یک پدر بیمار و در نهایت جدایی زن و شوهر که بنظر من
    با خوی گذشت و فداکاری خانواده های ایرانی مخصوصا مادران در کل اصلا هما
    هنگی نداشت.

  • امیر کمالی

    با سلام
    فکر میکنم فیلم تنها میخواسته ما را با چند مشکل و سوال روبرو کند و از ما بخواهد خودمان در موردش فکر کنیم به جای اینکه لقمه را جویده در دهان ما بگذارد. شاید این مصاحبه را دیده باشید اما ارزش دیدن مجدد دارد:
    http://www.youtube.com/watch?v=sHdcrCh_ES4

  • Iraneh Farda

    شما مقاله ها یتان ارزش ندارد چون فاقد امضاء میباشد

  • Lila

     
    *هر سال صدها فیلم در قد
    و قواره فیلم “جدائی…”
    و چه بسا با تکنیک و
    داستان پردازی بسیار
    قویتر در اروپا و آمریکا
    ساخته می شود. این فیلم
    حتا در مقایسه با فیلمهای
    سینمای جمهوری اسلامی هم
    فیلمی بسیار معمولی است
    چرا که در سینما و
    تلویزیون جمهوری اسلامی
    سالانه دهها فیلم از این
    دست با کیفیت و پرداخت 
    بهتر ساخته

    می شود؛ فیلمهأیی که
    معضلات خانوادگی و مشکلات
    روابط میان زن و مرد را
    نه‌ با فوکوس بر ریشه‌های
    اصلی‌ آن که همان بی‌
    عدالتی و فاصله طبقاتی
    حاکم بر جامعه ایران است،
    بلکه تنها از زاویه اخلاق
    ریاکارانهمذهبی‌ و فرهنگ
    طبقه حاکم  تصویر می‌کنند.

    اما واقعیت عریان آنست که
    آنچه امروز در ایران کمر
    خانواده‌ها را می شکند
    فقری خانمان سوز و همزمان
    با آن ترویج فرهنگ مصرف
    گرائی است؛ از پرده و مبل
    و اتومبیل گرفته تا نوع
    لباس و آرایش تا جنون
    جراحی زیبائی که جامعه
    بیماردر تب رقابت وهم
    چشمی رو به تباهی است.
    زمانی که در جامعه ی
    پرنسیبها و معیار زندگی‌
    چنین سقوط کند بدیهی‌ است
    که روابط خانوادگی به سمت
    نابودی برود. وقتی‌ بخش
    بزرگی‌ از جامعه که از
    همه چیز محروم است قصرهای
    سر به فلک کشیده و زندگی‌
    افسانه یی پولدارها را
    تماشا می‌کند معلوم است
    که دهها مشکل روانی‌ و
    خانوادگی گریبانگیرش شود.

    اما اینگونه فیلمها
    دقیقاً به این انگیزه
    ساخته می شوند که ذهنیت
    جامعه را از ریشه اصلی‌
    مشکلات موجود دور کرده و
    به آن عبائ توجیه شرعی و
    مذهبی‌ بپوشانند که آری
    آدمها نباید با هم
    سوتفاهم داشته باشند،
    دروغ نگویند‌- آنهم در
    زیر سا یه حکومتی که
    اساسش بر دروغ استوار
    است!- بی جا به هم شک
    نکنند، به جا به هم شک
    کنند(!) واز این دست
    مزخرفات مذهبی‌ که با نام
    فیلم و سینما به خورد
    جامعه می دهند.

    اما این فیلم در پرداختن
    به همین خزعبلات مذهبی‌
    هم کاری معمولی و دست
    چندم است  پس چرا یکباره
    پیرامون چنین فیلمی تمام
    دولتهای غربی و
    فستیوالهای سینمأیی و
    رسانه هائی آنها چنان
    هیاهو راه می‌‌ندازند که
    انگار یک اتفاق بزرگ در
    سینمای دنیا رخ داده
    است!!؟؟

    در واقع تا کنون  سابقه
    نداشته که راجع به جایزه
    گرفتن یک فیلم خارجی‌، از
    رئیس جمهور فرانسه و
    مقامات و سیاستمداران
    دولتی تا وزارت امور
    خارجه آمریکا تبریک و
    تهنیت بگویند و از آنطرف
    هم جشنواره سینمأیی فجر
    رژیم فیلم را، که  سهام
    داراصلی‌ درتولید آن بانک
    پاسارگاد وابسته به سپاه
    پاسداران رژیم اسلامی
    است، جایزه باران کرده و
    با سلام وصلوات  راهی‌
    اسکار کند!

    براستی چرا با این حجم
    وسیع تبلیغاتی و به زور
    جایزه ها می‌‌خواهند این
    فیلم را جلوی چشم همگان
    بگذارند بسیار مهم جلوه
    اش دهند تا مورد بحث همه
    واقع شود از جیره خواران
    رژیم تا بخشی از به
    اصطلاح اپوزیسیون جمهوری
    اسلامی در خارج ازکشور؟

    بدون شک این حجم تبلیغات
    و کف زدنهای مصنوعی و
    زورکی تنها نشان دهنده
    این واقعیت است که ایجاد
    این همه هیاهو ربطی‌ به
    خود فیلم ندارد و از قرار
    مسأئل  مهمتری مد نظر
    دولتها و صاحبان این
    فستیوالها و رسانه هاست و
    این فیلم بهانه ی بیش
    نیست تنها اینبار قرعه به
    نام “جدایی نادر…”
    افتاده است.

     اگر
    در دوره قبل این جایزه‌ها
    بیشتر برای تقویت به
    اصطلاح اصلاحطلبان بود و
    در حقیقت مدال را به گردن
    خاتمی می‌‌انداختند، اما
    اینبار  دلیل این همه
    هیاهو بر می‌‌گردد به
    وضعیت انفجاری درون جامعه
    ایران و حجم فقر و بدبختی
    و فشاری که بر گرده مردم
    سوار است  وهر آن امکان
    انفجاری اجتماعی را پیش
    بینی‌ می‌کنند، که اگر در
    جامعه ایران انفجار
    اجتماعی رخ دهد و صاحبان
    قدرت در دهکده جهانی‌
    کنترل و تسلطی بر آن
    نداشته باشند معلوم است
    که منافع حیاتی آنها نه‌
    تنها در ایران بلکه در کل
    منطقه به خطر می‌‌افتد پس
    برای دور کردن و به تعویق
    انداختن این خطر می
    خواهند به بهانه مطرح
    کردن این فیلم در اسکار
    یک شادی و افتخار دروغین
    و غرور ناسیونالیستی به
    جامعه زیر فشار و توهین و
    تحقیر شده تزریق کنند که
    مفتخر باشند که یک فیلم
    “ایرانی” به سطح اسکار
    رسیده و صد البته شکم
    گرسنه کودک‌ شان هم با
    این جشن و سرور جهانی سیر
    خواهد شد!

    طبیعی است  جامعه ای که
    هیچ نقطه امیدی برایش
    نمانده و ریسمانی برای
    چنگ انداختن ندارد و همه
    هویتش تخریب شده و در
    فلاکت و فقر و بدبختی
    گرفتار است حالا می
    خواهند با معرکه اسکار یک
    شادی و مسکن  کاذب صدقه
    اش دهند  و برای مدت
    کوتاهی هم که شده آرامش
    کنند

    حرکتی نمایشی در ردیف
    بازی فوتبال چند سال پیش
    بین ایران و آمریکا…

    بی‌ شک برای دور کردن 
    خطر انفجاراجتماعی فقط
    ازابزار سینما استفاده
    نمی کنند از تمامی
    ابزارها  بهره

    می برند و سینما یکی‌ از
    ابزارهای تاثیر گذار و پر
    زرق و برق است، روزانه با
    دهها شگرد و ماجرا با 
    جامعه بازی می کنند تا
    توده‌ها را مشغول نگاه
    دارند که عصیان نکنند. تا
    آنجا که حتا مردم ایران
    این روزها برای حاکمان
    “بسیار عزیز و دوست
    داشتنی” هم شده‌اند
    هندوانه زیربغل “مردم
    عزیز ایران” می گذارند تا
    بیشتر غارتشان کنند؛ از
    یک طرف وزارت خارجه
    آمریکا این فیلم را سندی
    بر غنا و انعطاف پذیری
    فرهنگ ایرانی می داند(!)
    و از سوی دیگر مقامات
    وزارت ارشاد رژیم آن را
    افتخار و سربلندی ایران و
    ایرانیان می‌‌نامند!

    اما همه این ترفندها و
    شیادی‌ها نشانه این است
    که تا چه حد از  جامعه در
    حال انفجار  ایران
    می‌‌ترسند که اگر از
    سربرآوردن یک جنبش واقعی
    در میان مردم محروم و زیر
    ستم احساس خطر نمی‌کردند
    دیگر احتیاجی به این همه
    دست و پا زدن و مانور
    دادن نداشتند تا جایی که
    حتا فیلمی در سطح “جدایی
    نادر…” را بهانه کنند
    اما به قول گیس سفیدها
    اسکار هم برای نجات باجی
    -جمهوری نکبت اسلامی-
    تنبان نمی شود و این
    حکومت فساد و فقر و تباهی
    جز نابودی سرنوشتی  ندارد.

     

    لیلا قبادی

    هفده بهمن

    ۱۳۹۰

    • خلیج همیشه عربی

      درود بر شما وتحلیل ارزندتون
      به نکته ی بسیار ریزی اشاره کردید که مردمان توهم زده اون باغ وحش نمیفهمن
      درمورد فجایعی که ایرانیان وحکومت نجس مثل خودشان درسوریه میکنن ووقاحت بیشرمانه ی آمریکای نجس ولجن درسکوت دربرابرجنایات انجام شده علیه مردم بیدفاع سوریه دقت کنید
      چطوروقتی میخواستن به لیبی حمله کنن چین وروسیه وتو کرده بودن ولی بازحمله کردن
      اما حالا چرا به سوریه حمله نمیکنن؟خودتون خیلی قشنگ جوابو دادین.لیبی نفت داشت ولی سوریه نفت نداره پس ارزش نداره

  • Alii

    پیش بینی هایی از حوادث سال های آینده ایران و جهان

    جنگهای شدید در منطقه و ورود روسیه و چین در جنگ

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=103:1389-11-06-21-02-04&catid=52:zohor

    تصاویر شهید سوخته محمد تورجی زاده:

    خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز…

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=159&catid=54