در بخش نخست: پیرامونِ ناقص بودن زنان در عقل و ادراک آنان گفتگو شد.
بخش دوم- علت کمبود ایمان زنان در چیست؟:
علی ابن ابیطالب بر این باور است که به علتِ عادتِ ماهانگی (حیض)، زنان نمیتوانند در آن روزها نماز بخوانند و روزه بگیرند از این روی از نگاهِ او ایمانِ زنان ناقص است. اما تعریفِ ایمان چیست؟ برای توضیح واژه ایمان، از آنجا که این واژه ” درون دینی” است و در گستره باور به مفاهیم دینی قرار دارد، از خودِ منابعدینی برای توضیحِ آن بهره برداری می شود.
مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی- تعریفِ واژه ایمان:
۱- ایمان؛ عبارت است از تصدیق قلبى به آورده های پیامبر اسلام(ماجاء به النبى) (ایمان شهادت گرایانه). متکلمان و شاعران از شاخصترین طرفداران این تعریف هستند.
۲- ایمان؛ تبعیت عملى از یافته های عقلی و آورده های پیامبر اسلام در باب خداوند و نبوت و خوب و بد اخلاقى است (ایمان عملگرایانه).
۳- ایمان؛ عین معرفت فلسفى به خداوند و سایر حقایق هستى است (ایمان معرفت گرایانه).
۴- ایمان؛ رویکردی با تمام وجود به سوی خداوند است (ایمان تجربت گرایانه). تعریف دوم را متکلمان معتزله و همفکران آنها به میان آورده اند. تعریف سوم را فیلسوفان مسلمان مطرح کرده اند و تعریف چهارم را عارفان مسلمان بیان نموده اند.
– در تعریفِ نخست، ایمان تصدیقِ قلبی به آورده های محمد ابن عبدالله ارزیابی میشود. آیا عادتِ ماهانگی زنان و در نتیجه عدمِ نماز گزاردن و روزه گرفتن، نه از روی انتخابِ شخصی بلکه به حکمِ دین، دلیلی لازم و کافی برای اثباتِ لغزش در تصدیقِ قلبی آوردههای آقای محمد است؟.
اگر مبنا را تعریفِ نخستِ واژه ایمان بدانیم، سخنِ علی ابنِ ابیطالب و استدلالِ او در نقصانِ ایمانِ زنان نادرست است، زیرا که عدمِ توانایی نماز گذاشتن به خاطرِ عادتِ ماهانگی زن ( که در دستِ خود او نیست و اراده ایی هم برای جلوگیری از به وجود آمدنش ندارد ) هیچ دخلی بر باورِ قلبیِ او نخواهد داشت.
– در تعریفِ دوم، ایمان را اجرای عملیِ یافته های عقلی و آورده های محمدابن عبدالله در بابِ خدا، نبوت و خوبی و بدی ارزیابی کرده است. آیا زنی که عادتِ ماهانه دارد و طبقِ حکمِ دین، اجازه نماز گزاردنِ در پیشگاهِ الله را ندارد، به حکم آورده های محمدابن عبدالله جامهِ عمل نپوشانده است؟.
آیا عدم نماز گزاردن ( به حکمِ دین ) در ایامِ قاعدگی، نقصانی در باورِ به خدا و نبوت و خوبی و بدی دارد؟. بار دیگر به صورت شفاف نادرستیِ سخنِ علی ابنِ ابیطالب و ضعیف بودنِ استدلالِ او بر نقصِ ایمانِ زنان گویا میشود.
در این ویدیو از تلف کردن وقت و انرژی در کار بیهوده و بی منطقی به نام نماز خواندن گفتگو می شود. بشنوید و ببینید که ما چگونه بازیچه دست آخوندها شده ایم!.
– در تعریفِ سوم، ایمان را شناختِ فلسفی( حقیقت جویانه ) به خدا و سایر حقایقِ هستی ارزیابی کرده است. در اینجا هم همانندِ تعریفِ دوم عادت ماهانگی و عدمِ نماز گزاردن ( به حکم دین نه به انتخابِ فردی ) ارتباطی به نقصانِ در شناخت حقیقت جویانه خدا و حقایق هستی ندارد. -استدلال در تعریفِ چهارم نیز همانند استدلال تعریفِ دوم و سوم است.
به صورتِ کلی نقصانِ در “عمل” را نمیتوان دلیلی کافی برایِ اثباتِ نقصانِ “ایمان” دانست چرا که تفاوتِ بزرگیست میانِ “خواستنِ” انجامِ کار و “توانستنِ” انجام کار. زنِ مسلمان میخواهد نماز گذارد اما “حکمِ دینی اش” پروانه ی انجامِ کار را در دورانِ عادتِ ماهانگی به او نمیدهد. از این روی، “نتوانستنِ انجامِ کار” از اراده او خارج است و بدینسان ” نقصانِ در عمل”، اثباتی بر وجودِ نقصانِ ” باور و ایماناش” نیست.
بنابرین، بر مبنای تعریفِ درون دینیِ ایمان، میتوان نتیجه گرفت که ایمانِ زنان به علتِ ناتوانی در نمازگزاردن و روزه گرفتن در دوران قاعدگی، نمیتواند موجب نقصِ ایمانِ زن گردد.
۲- برهانِ خُلف، اثباتِ ضعفِ الله:
در بخشِ دوم فرض را بر این گذاریم که استدلالِ علی ابنِ ابیطالب درست است و زنان به علت عادتِ ماهانگی و عدمِ نمازگزاردن و روزه گرفتنِ در این ایام، نقصِ ایمان دارند. آیا اللهِ قادرِ مطلق که خود را آفریدگارِ جهانِ هستی معرفی کرده است توان آفریدنِ زن را به شکلی که نیاز به عادتِ ماهانگی نداشته باشد را نداشته است که باعث نقصِ در ایمانش نگردد؟!
اگر فرض را ( فرضِ نادرست را ) نقصِ ایمانِ زنان به علت حیض بدانیم، نباید درعدالتِ الله و توانایی مطلقِ او در آفرینش شک کرد؟. مگر نه اینکه الله در قرآن سوره سجده، میگوید: الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْء خَلَقَهُ : خداى که هر چیزى را در بین بهترین وضعیت آفرید!.
آیا آفرینش زن وحیضِ او که منجر به نقصِ ایمانش ( از نگاهِ علی ابنِ ابیطالب ) میشود، بهترین وضعیتِ آفرینش زن است؟ آیا این نشانِ ضعفِ الله در آفرینش بهترین وضعیت نیست؟. مطمئناً اللهِ قادرِ مطلقِ دانا میتوانست زن را طوری بیافریند که هم ساز و کارِ تخم گذاری در رحم صورت گیرد و هم باعث خونریزی نشود که به دلیلِ آن ( به حکمِ دین ) نتواند نمازگزارد و روزه گیرد که به موجبِ آن ایمانش نقصان گردد!
* بخشِ دوم: نقصانِ ارثِ زنان:
علی ابنِ ابیطالب بر این باور است که زنان نقص ارث دارند زیرا میراثِ زنان نصفِ میراثِ مردان است. البته او بیراه سخن نگفته است، این سخن از کتابِ قرآن بهره گیری شده است. در سوره نساء آمده است: “خدا در مورد فرزندانتان به شما سفارش میکند که سهم پسر برابر سهم دو دختر است …” و اگر چند برادر و خواهر بودند، هر مرد برابر دو زن می برد خدا برای شما بیان می کند تا گمراه نشوید و او از هر چیزی آگاه است.
علی ابنِ ابیطالب استدلالی منطقی برای پذیرفتنِ نقصانِ ارثِ زنان عنوان نکرده است و تنها گفتاوردی (= نقل قولی) از قرآن آورده که نمایان گرِ تاثیراتِ آیاتِ قرآن در احادیث و روایاتِ جاری در جوامع اسلامیست که پاسخیست روشن به برخی از نواندیشان دینی که “شریعتِ حاکم بر جوامع اسلامی” را ساخته و پرداخته حاکمانِ اسلامی میدانند و ذاتِ قرآن را از آن مبرّا میسازند. – در بخش سوم به بررسی این آیاتِ قرآنی پرداخته خواهد شد.