آخوند مشهدی بداند که رئیس جمهور برگزیده مردم از زندانیان قهرمان است و نه مزدوران و لاشخوران او! ۸

هنگامی که انتخاباتی در کار نیست و تنها انتصابات است، شرکت نکردن و نزدیک به صدوق رأی نشدن وظیفه ملی و انسانی هر ایرانی شرافتمند است.

هنگامی که انتخاباتی در کار نیست و تنها انتصابات است، شرکت نکردن و نزدیک به صدوق رأی نشدن وظیفه ملی و انسانی هر ایرانی شرافتمند است.

انتخابات، یعنی کلاهبرداری رژیم

رژیم جهل و جنایت اسلامی، ۳۵ سال است که با گرد هم آوردی مزدوران و کاسه لیسان و تبلیغات زهر آگین خود مردم را به بازی گرفته است. دروغ گویی، و شارلاتانی تک تک افراد این رژیم موجب گردیده که کشور ما با غارتگری و کارهای تروریستی در سطح جهان، به پرتگاه ورشکستگی، ویرانی، و تجزیه کشانده شود.

افتضاحات و کلاهبرداری هایی به نام انتخابات از همان ۲۲ بهمن ۱۳۵۷  و  ۱۲ فروردین  ۱۳۵۸ آغاز شد. انتخاباتی که مردم را به بازی گرفتند، هربار با هر نیرنگ و کلک هزاران نفر انسان ها ناآگاه و خام همراه با مزدوران جیره خوار خود به پای صندوق های دروغین انتخابات بردند و بی شرمانه نمایش مسخره و چندش آور به اصطلاح انتخابات را به راه انداختند.

ریاست جمهوری بنی صدر

بنی صدر کسی بود که خمینی آخوند پیزری را که به دستور صدام از عراق رانده شده و در پشت دروازه کویت سرگردان بود، با وسوسه و دوز و کلک به فرانسه برد و به کمک هم قطاران خیانت کار خود یزدی و قطب زاده، با تبلیغات گسترده نردبان ترقی او شدند. و سرانجام این تحفه تهوع آور را به حلق مردم ایران فرو کردند. بنی صدر در زیر عبا و تحت نفوذ و قدرت خمینی و سفارش آخوندهای قم به مردم تحمیل شد و این بابا را که ده نفر مردم ایران در آن زمان او را نمی شناختند، به گفته خودش با تبلیغ ” بنی صدر صد در صد”، به قدرت رساندند.

ولی دیری نپایید که بنی صدر قدرت طلب و یکه تاز نتوانست با خمینی خودکامه و تمامی خواه کنار آید و به دستور خمینی که او را به پست و مقامی رسانده بود، برکنار و فراری غرب شد. در فرانسه هم با مسعود رجوی فرصت طلبی دیگر، روی هم ریخت و برای یک پیوند سیاسی، دختر عزیز و گرامی خود را به پیوند زناشویی او در آورد. کارنامه زندگی بنی صدر سراپا نمودار فرصت طلبی و خیانت او بوده، که هرگز از ملت بزرگوار ایران پوزش نخواسته است.

البته جای شگفتی نیست، زیرا کسانی از مردم پوزش می خواهند که اشتباهی به خطا رفته و کار نادرستی را انجام داده باشند. وگرنه گناهکاران و تبهکاران با نقشه و برنامه ریزی کارهای نادرستی انجام می دهند که جایی برای پوزش خواستن نمی ماند. باید گفت که هنوز هم دیر نشده. چنانچه آقای بنی صدر ریگی ته کفشش نیست و میخواهد اندکی آبرو و شرافتی نزد مردم ایران داشته باشد و همگان بپذیرند که گناه اصلی به گردن خمینی بوده و نه او، باید از آنچه در بالا رفت رسماً عملکرد نادرست خود را بپذیرد و اذعان دارد که راه نادرستی پیموده است. زیرا بازگشت از خطا و پذیرفتن اشتباه، نشانه رشد فکری و کمال انسانیت و دموکراسی فرد است.

در این فرتور می بینیم که بنی صدر دست یک آخوند جنایتکار را می بوسد، در حالی که بختیار در برابر شاه ایستاده و به نقطه دیگری می نگرد. تفاوت خادم تا خائن از کجا تا به کجا!.

در این فرتور می بینیم که بنی صدر دست یک آخوند جنایتکار را می بوسد، در حالی که بختیار در برابر شاه ایستاده و به نقطه دیگری می نگرد. تفاوت خادم تا خائن از کجا تا به کجا!.

اکبرهاشمی رفسنجانی

هاشمی رفسنجانی چهره ای نازیبا و مظهر خیانت و حقه بازی است که به غلط و به طور نادرست وارد صحنه سیاسی ایران شده است. گردآوردن ثروت بیکران آنهم با روضه خوانی امکان پذیر نیست. این حکایت دارد از دزدی و غارتگری های رفسنجانی و خانواده اش از مردم کشاورز ساده دل و بینوای رفسنجان. این بابا نیز به غلط و با نادانی و بی توجهی مردم ایران به ریاست جمهوری منصوب شد و مدت ۸ سال، با دیکتاتوری و خود بزرگ بینی، کشور را به ورشکستگی رساند. خیانت بزرگ دیگر این دزد غارتگر که خانواده اش نیز در غارت ملی و سرمایه های مردمی شریک او بوده اند، توطئه با خامنه ای و احمد خمینی در به قدرت رساندن خامنه ای است که در این دو دهه همچنان شاهد جنایت ها و دزدی های کلان این روضه خوان ۵ تومانی بوده و هستیم.

محمد خاتمی

این بار، مردم ایران در گزینش آخوند خاتمی نقش بزرگی داشته و باید همه گناهان را به گردن بیست میلیون ایرانی دانست که برای مدت ۸ سال آخوند دیگری که کمترین هویت ایرانی بودن را ندارد و خود را آبدارچی خامنه ای می دانست، بر کرسی قدرت نشاندند. پیامد آن جایگزینی و تثبیت رژیم اسلامی بود. زیرا پیش از خاتمی، رژیم اسلامی مانند بید لرزانی بود که امکان دوام و بقای آن وجود نداشت. ولی خاتمی، این سید خندان، توانست با گفتاری فریبنده و ظاهری شاد و مهربان، مردم را به گمراهی کشاند و رژیم اسلامی را بر جای خود محکم و استوار سازد.

محمود احمدی نژاد

حضور مردم در خیابان ها در روز به اصطلاح انتخابات، و رفتن شماری از مردم به پای صندوق، بهانه ای به دست رژیم داد که نام مزدور تیر خلاص زنی بنام احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور اعلام کنند. گسترش خرافات، ویرانی کشور، ورشکستگی اقتصاد، بی ارزش شدن ریال، بی آبرو شدن کشور و هر ایرانی در سطح جهان، همگی پیامد ۸ سال خیانت، بلند پروازی، گنده گویی، و بی سیاستی با رفتار نکوهیده و چندش آور این پاسدار خود کامه است.

حسن داعی از وضعیت آش و لاش رژیم و بی مناسب بودن انتخابات گفتگو می کند.

آیا باید به کاندیدای آخوند رأی داد؟

آنهایی که به تصویب شورای نگهبان (شورای دزدان)، و از فیلتر آخوند مشهدی بیرون می آیند و کاندیدای ریاست جمهوری و یا هرپست دیگر هستند، بیگمان کمترین نشانه مردمی بودن و دلبستگی به تاریخ و فرهنگ این سرزمین نداشته و آنان همگی از مزدوران و چاپلوسان ولایت فقیه با افکار ضد ایرانی و ضد مردمی و در راستای چپاول و غارتگری کشورند. از این روی، یک ایرانی شرافتمند و علاقمند به تاریخ، فرهنگ این مرز و بوم هرگز به پای صندوق کذایی رأی گیری نخواهد رفت، و آب به آسیاب آخوند جنایتکار نخواهد ریخت.

به گفتار زشت و نکوهیده این آخوند فرومایه در مورد انتخابات گوش فرادهید و بدانید که اندیشه و فکر دیگر آخوندها نیز همین است و تفاوتی نمی کند

رئیس جمهور برگزیده مردم ایران

اگر ما ملتی آزاده و با فرهنگیم و اگر به تاریخ و تمدن ایران دلبستگی و علاقه داریم، نباید در هیچ به اصطلاح انتخاباتی شرکت کنیم. اگر هم به ناچار حضور یافتیم، باید برگه انتخابی را با مطالب انتقادی و یا سپید رد کنیم. البته در هرحال، آنچه را که برای حکومت مهم است رفتن مردم به خیابان ها و در حوالی صندوق ها رأی گیری است تا بتوانند فیلمبرداری کنند و ظاهراً به جهانیان و مردم ایران نشان دهند تا چه اندازه مردم در انتخابات شرکت داشته اند.
از این که بگذریم،  چنانچه قرار باشد ما به نمایندگانی از جانب خود برای ریاست جمهوری رأی دهیم، نمایندگان ما باید از میان زندانیان قهرمان سیاسی مانند امیر انتظام، حشمت الله طبرزدی، نسرین ستوده، ارژنگ داودی،…. و مانند آن باشد و نه لاشخوران و مزدوران ولایتی.

هوشدار به آخوند مشهدی

اگر آخوند مشهدی اگر یک ذره شرافت و انسانیت داشته باشد و بخواهد نشان دهد که اندکی طرفدار مردم ایران است، باید اجازه دهد این قهرمانان مردم ایران کاندیدای ریاست جمهوری باشند، و نه عده ای لاشخور، فرصت طلب و مزدور دست نشانده و از نوکران خودش!.

عباس امیر انتظام، انسان آزاده و میهن دوستی که سی سال است در بند رژیم گرفتار مانده، و عجیب این که ملت ما کمتر این فرزند پاکباز وطن را به یاد می آورد. و نسرین ستوده، بانوی بزرگوار، انسان دوست، میهن پرست که حامی باناوان و کودکان محروم و مظلوم کشورمان است، هم اکنون در قلعه دیو و در بند آنان آزار و شکنجه می بیند. آیا اینان نمایندگان مردم نیستند که رئیس جمهور باشند، و یا مزدوران لاشخور اطراف روضه خوان ۵ تومانی؟!.

عباس امیر انتظام، انسان آزاده و میهن دوستی که سی سال است در بند رژیم گرفتار مانده، و عجیب این که ملت ما کمتر این فرزند پاکباز وطن را به یاد می آورد. و نسرین ستوده، بانوی بزرگوار، انسان دوست، میهن پرست که حامی باناوان و کودکان محروم و مظلوم کشورمان است، هم اکنون در قلعه دیو و در بند آنان آزار و شکنجه می بیند. آیا اینان نمایندگان مردم نیستند که رئیس جمهور باشند، و یا مزدوران لاشخور اطراف روضه خوان ۵ تومانی؟!.

  • صحبت از بختیار شد یاد مصاحبه وطن فروشانه اش درباره جزایر سه گانه افتادم:

    در گفتگو با تمام البرازی خبرنگار روزنامه السیاسه کویت در ۲۳ ژانویه ۱۹۸۲ معادل با ۳ بهمن ۱۳۶۰ گفت:
    «یقینا جزایر سه گانه مال ما نیست و ممکن نیست ما در آنها زندگی کنیم. پس برای چه در این مورد با همسایگانمان بجنگیم. بدون شک این کار دیوانگی است!»

    • Zia

      آقای کیانوش ایرانی‌ شما از تمام مقاله بالا که در مورد بی‌ لیاقتی و کلاهبرداری این رژیم و بی‌ شرافتی و بی‌ کفایتی‌ رهبر آن صحبت می‌کند چشم پوشی می‌کنید و هیچ نظری نمیدهید و بند کردید به صحبت شاهپور بختیار و جزایر سه گانه. حالا بختیار که در میان ما نیست؛ صحبت‌های او در مورد جزایر سه گانه در سال ۱۳۶۲ چه ربطی‌ دارد به مسائل امروز ایران. شما چرا در مورد انتخاباتی که در پیش رو داریم و دروغگویی و تقلب رهبر در انتخابات قبلی‌ صحبت نمی‌کنید که موضوع بحث مقاله آقای ارژنگ است. شما چرا در مورد وطن فروش‌های امروز ایران که در راس آن خود رهبر (رهبر دزدان و جنایتکاران) قرار دارد حرف نمیزنید؟ پس این شما هستید که بی‌ ربط حرف می‌زنید نه بنده. آقای کیانوش بنده به شما اتهامی نزدم و لطفا نوشته من را دوباره بخوانید، بیان من این بود: “شما اگر یک ایرانی‌ واقعی‌ باشید از این رژیم مفلوک و ملعون نباید دفاع بکنید.” شما اگر یک ایرانی‌ واقعی‌ هستید و این رژیم را نفی می‌کنید دم شما گرم و من دست شما را میفشارم، در این صورت به جای پاسخ دادن به نوشته من بیایید و با بیش از نود در صد مردم ایران هم صدا بشوید و بنویسید مرگ بر رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی و رهبر ضدّ مردمی و فاسدش.

      • آقاجان، وقتی درباره آنچه که آوردم چیزی نمی دانید چرا بی ربط می گویید؟

        ربط این نقب تاریخی در این است که بسیاری همان راه را می روند و از دولتها پول می گیرند. اگر تجارب اپوزسیون در مبارزه با این رژیم سانسور شود، شک نکنید که رژیمی بدتر از جمهوری اسلامی خواهد آمد!

  • Zia

    آقای کیانوش ایرانی‌ چرا شما در مورد رژیم امروز ایران صحبت نمی‌کنید که قریب به سی‌ و پنج سال است که مملکت ما را تحت غارت و تاراج سرمایه‌های ملی‌ قرار داده و با ایجاد ترور و وحشت، جنایت، دزدی، و قتلهای زنجیره‌ای به عمر ننگین خود ادامه میدهد. سهم ایران از بحر خزر در زمان شاه پنجاه در صد بود ولی‌ حالا به ده در صد تقلیل پیدا کرده است. بنده سلطنت طلب نیستم و موافق رژیم شاه هم نبودام، ولی‌ سگ شاه به رهبر کنونی امروز ایران شرف داشت. در زمان شاه هیچکدام از کشورهای خلیج نشین جرات عربی‌ خواندن خلیج را نداشتند ولی‌ امروز نه تنها این کشورها از خلیج فارس کمال بهره برداری را میکنند بلکه خود را مالک این خلیج میدانند و آن را خلیج عربی‌ می‌نامند. در زمان شاه صدام جرات نمیکرد به خاک ایران چشم بدوزد ولی‌ بعد از اشغال ایران توسط این آخوندهای فرومایه، دیدید چگونه ایران جنگ را به آن طرز فجیع به صدام باخت؛ البته من درود میفرستم به شهدای وطن پرست ایرانی‌ که جان خود را به خاطر وطن خود از دست دادند، نه به خاطر این آخوندهای کثیف. چه کسی‌ رئیس جمهور ایران بود در آن زمان؛ همین آخوند بی‌ کفایت به قول آقای ارژنگ، آخوند پنج تومنی مشهدی. بعد هم دیدید که آخوند روح الله از شدت شرمساری جام زهر را نوشید. آقای کیانوش ایرانی‌، شما اگر یک ایرانی‌ واقعی‌ باشید از این رژیم مفلوک و ملعون ضّد ایرانی‌ نباید دفاع بکنید. پاینده باد ایران، مرگ بر رژیم آخوندی ضّد انسانی‌ جمهوری اسلامی..

    • چرا بی ربط می گویید؟ اگر درباره چیزی که نوشتم نظری دارید بنویسید، نمی دانید الکی اتهام نزنید و ترول نکنید!

    • Zia

      آقای کیانوش ایرانی‌ شما از تمام مقاله بالا که در مورد بی‌ لیاقتی و کلاهبرداری این رژیم و بی‌ شرافتی و بی‌ کفایتی‌ رهبر آن صحبت می‌کند چشم پوشی می‌کنید و هیچ نظری نمیدهید و بند کردید به صحبت شاهپور بختیار و جزایر سه گانه. حالا بختیار که در میان ما نیست؛ صحبت‌های او در مورد جزایر سه گانه در سال ۱۳۶۲ چه ربطی‌ دارد به مسائل امروز ایران. شما چرا در مورد انتخاباتی که در پیش رو داریم و دروغگویی و تقلب رهبر در انتخابات قبلی‌ صحبت نمی‌کنید که موضوع بحث مقاله آقای ارژنگ است. شما چرا در مورد وطن فروش‌های امروز ایران که در راس آن خود رهبر (رهبر دزدان و جنایتکاران) قرار دارد حرف نمیزنید؟ پس این شما هستید که بی‌ ربط حرف می‌زنید نه بنده. آقای کیانوش بنده به شما اتهامی نزدم و لطفا نوشته من را دوباره بخوانید، بیان من این بود: “شما اگر یک ایرانی‌ واقعی‌ باشید از این رژیم مفلوک و ملعون نباید دفاع بکنید.” شما اگر یک ایرانی‌ واقعی‌ هستید و این رژیم را نفی می‌کنید دم شما گرم و من دست شما را میفشارم، در این صورت به جای پاسخ دادن به نوشته من بیایید و با بیش از نود در صد مردم ایران هم صدا بشوید و بنویسید مرگ بر رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی و رهبر ضدّ مردمی و فاسدش.

  • یک ایرانی خسته

    به نظر من که ایرانیان در انتخابات شرکت خواهند کرد وبه خاتمی رای خواهند داد زیرا عملکرد این مردم کاملا برای اینجانب اثبات شده میباشد برای ساندیس خوری خوب در تله می افتند و عده ای نیز میگویند خاتمی اگر بیاید یکم به ما آزادی خواهد داد و در پارک ها به ما گیر نخواهند داد! این جملات را شخصا از زبان چند نفر شنیدم و واقا پی بردم که این مردم نه حافظه ی تاریخی دارند نه دید سیاسی یعنی حداکثر آنچه تصور می نمایند رفتن به پارک ها و دیدزدن مردم است.اما چگونه باید به این مردم سال ۸۸ را یاد آور شد کشته شدگان راه آزادی را چطور؟؛من که امیدی به آزادی و دموکراسی در ایران ندارم ایران و آزادی مثل دو خط موازی هستند که هرگز به هم نمیرسند چطور میتوان به آزادی رسید درحالی که مردم جامعه هیچ فعالیت هیچ مبارزه ای انجام نمی دهند و از سایه خود نیز میترستند چطور میتوان به آزادی فکر کرد وقتی همبستگی ملی وجود ندارد روز به روز میان اقوام میان ادیان و در کل بین ایرانیان تفرقه گسترده ای وجود دارد .
    من نگویم ممکن نیست حرف من این است که در این شرایط ممکن نیست باید متحد شد و قوی بود تا یک بار برای همیشه زالوی جمهوری اسلامی را از تن خسته ی ایران بکنیم ما در قبال نسل بعدی خود مسئول هستیم و نباید بگذاریم یک نسل دیگر هم بسوزد و از فراق آزادی دق کند خودخاهی و سکوت ما چیزی را عوض نمیکند. پس از همین الان شروع کن اولین قدم تحریم انتخابات
    شرمنده اگر سرتان را با حرف های بی سر و تهم درد آوردم اما حقیقت این است.

  • maryam

    فقط وفقط تحریم انتخابات