چرخش وارونه سیاست آمریکا
شواهد گوناگون نشان می دهد که دولت های کنونی آمریکا سیاست خارجی مردم داری و دموکراسی چنددهه گذشته را کنار گذاشته و همان سیاست استثمارگری و دیکتاتور پروری پس از جنگ دوم جهانی را دنبال می کند. در واقع یک چرخش وارونه و عقبگرد در سیاست آمریکا به خوبی دیده می شود. مثال های گوناگون زیر گویای این حقیقت تلخ است:
سیاست آمریکا در برابر ایران
در سال های پیش از ۱۳۵۷تنها نگرانی و ناخوش آیندی مردم ایران از سیاست های دیکتاتوری رژیم گذشته، تبعیض و پارتی بازی، و تبلیغات آزاردهنده رسانه ها بود که موجب آزار و جنگ اعصاب مردم می شد. دخالت های استثمارگرانه آمریکا و انگلیس در سیاست ایران نیز علت دیگر نارضایتی مردم بود. وگرنه مردم نه مشکل دین و مذهب داشتند، نه گرسنه و پابرهنه بودند، و نه فروپاشی و انحطاط اخلاقی مانند امروز در جامعه دیده می شد که نگرانی مردم را به دنبال داشته باشد.
در حقیقت این عوامل، خشم و کینه مردم را در سینه ها انبار کرده بود و آتش زیر خاکستر بود. همچنان که دیدیم با اندک نشانه و وزش نسیم آزادی که از سوی دولت آمریکا جرقه آن زده شد و بر رژیم دیکتاتور ایران تحمیل گردید و به آزادی رسانه ها انجامید. آتش خفته و نهان در دل و جان مردم زبانه کشید و انقلاب ۵۷ را به وجود آورد.
واکنش آمریکا و انگلیس
در برابر این خیزش و انقلاب مردمی، دولت های آمریکا و انگلیس با همکاری مزدوران ایرانی چون بنی صدر، یزدی، و قطب زاده چه کردند؟. آنان همگی با همکاری یکدیگر، آخوند جل پشت و جنایتکاری که برای مردم عادی ایران آنچنان شناخته شده نبود، به حلق ما فرو کردند. دولت های آمریکا و انگلیس با این روش، دیکتاتوری فاشیستی مذهبی را در ایران پیاده کردند تا بنا به سیاست خودشان، از نفوذ کمونیسم به منطقه نفتی خلیج فارس جلوگیری کرده باشند.
بی گمان می توان گفت که این سیاست ضد مردمی دولت آمریکا، بازگشت به روش استثمارگری آن دولت درسال های پس از جنگ جهانی دوم بود. سیاستی که با کودتای نظامی و اشغال کشورهای گوناگون زیر یکی پس از دیگری اجراء شد:
گرنادا ۱۹۸۳، لیبیا ۱۹۸۶، ایران (خلیج فارس) ۱۹۸۷، هوندوراس ۱۹۸۸، پاناما۱۹۹۰-۱۹۸۸، عراق و کویت ۱۹۹۱، سومالی ۱۹۹۵- ۱۹۹۲، هایتی ۱۹۹۵-۱۹۹۴، عراق (عملیات صحرا) ۱۹۹۸، جنگ در افغانستان ۲۰۰۱، فیلیپین ۲۰۰۳، جنگ در عراق ۲۰۱۱-۲۰۰۳، و شماری دیگر.
واکنش آمریکا در رستاخیز مردمی سال ۸۸
در سال ۱۳۸۸، باردیگر مردم ایران در برابر دیکتاتوری به پاخاستند و میلیون ها نفر در تهران و شهرستان ها در کمال صلح و آرامش به خیابان ها آمدند و خواستار بازگشت به آزادی و دموکراسی شدند. رژیم فاشیست اسلامی به دستور خامنه ای و فرزند جنایتکارش مجتبی خامنه ای، بسیجی ها را واداشتند که از پشت بامها، درون ساختمان ها، و پناه درختان به سوی مردم بیگناه و بی دفاع تیر اندازی کنند. نتیجه آن که صدها هم میهن ما مانند ندا آقاسلطان و… در خاک و خون غلتیدند.
دولت اوباما شاهد همه این جنایت ها بود ولی کمترین حمایت و پشتیبانی از این انقلاب مردمی نکرد. تنها تلاش آنان در این مدت این بوده که ایران به انرژی هسته ای که خطری برای اسرائیل و عرب های طرفدار آمریکا محسوب می شود، دست نیابد. وگرنه، در این سه دهه به ویژه دوران حکومت اوباما، که چگونه و تا چه اندازه جوان ها دستگیر، زندانی، شکنجه، و مورد تجاوز قرار می گیرند و یا بی دفاع به دار آویخته می شوند، کمترین بهایی به آزادی و دموکراسی مردم ایران داده نشده است. هم اکنون نیز دولت آمریکا در پس پرده با رژیم حاکم برا یران، به توافق و هم آهنگی هایی می رسد کهدور از آگاهی و بی گمان برخلاف خواسته و منافع مردم ایران است.
سیاست آمریکا در مصر وعراق
آمریکا سالیانی بود که حسنی مبارک دیکتاتور خودکامه مصر را بر سر قدرت نگاه داشته بود و از صدام حسین نیز حمایت می کرد. مردم مصر و عراق، هم مانند ایرانیان، به دنبال آزادی و دموکراسی بودند و مشکل اسلام و دین خاصی نداشتند. رژیم های آن دو کشور نیز سکولار بودند و دیگر باوران در آرامش و سربلندی زندگی می کردند. ولی همانگونه که در مورد ایران دیدیم که رژیم ضد مردمی اسلامی را سرکار آوردند، در مصر گروه تروریست و ادم کش اسلامی اخوان المسلمین، و در عراق نیز فردی مذهبی و ضد مردمی بر سرکار آوردند.
اکنون که ارتش مردمی مصر رژیم ضدملی اخوان المسلمین را از قدرت بر کنار نموده و به دنبال روی کار آوردن یک رژیم سکولاریسم مردمی است، دولت آمریکا به مخالفت برخاسته، کمک های نظامی خود را محدود نموده، و خواستار بازگشت جنایتکاران اسلام بر سر قدرت است.
سیاست آمریکا در سوریه
تاکنون بزرگترین جنایت ها را در این دهه علیه مردم سوریه انجام گردیده. کشتن و به خاک و خون کشاندن بیش از ۱۴۰ هزار مردم بی دفاع، و آواره و بی خانمان نمودن بیش از ۷ میلیون مردم از خانه و شهرشان، شیوع انواع بیماری، گرسنگی و قحطی، جنایت فردی، تجاوز به زنان، و مانند آن همگی از جنایت های مشترک رژیم بشار اسد باهمکاری علی خامنه ای بوده است. شرم آور است که بگوییم در این دوسال گذشته دولت اوباما چشمان خود را بر روی این جنایت های آشکار فرو بست و بازهم مانند نجات رژیم ایران، به نجات رژیم کشتارگر بشار اسد پرداخت.
جمع آوری و بیرون بردن مواد شیمیایی کشتار جمعی از سوریه یک بازی با جان و سرنوشت مردم است که همه روزه در تیر رس رژیم بشار اسد قرار می گیرند. مواد شیمیایی که سالیانی چند خودشان به سوریه فروختند و اکنون هم سالیانی زمان نیاز دارد که ثابت کنند دیگر از اینگونه اسلحه کشتار جمعی در سوریه پیدا نمی شود. همان دولت های غربی که بمب های شیمیایی در اختیار صدام گذاشته بودند و آن جنایکتار دوبار مردم حلبچه را با مرگ دردناک و زجر دهنده ای روبرو کرد.
مسخره تر از این عملکرد ضد مردمی آمریکا، دادن جایزها صلح نوبل به کسانی است که در حال کاوش و جستجو برای یافتن چنین مواد کشنده و در حقیقت قال گذاشتن و به دنبال نخود سیاه فرستادن مردم سوریه است. همین کار را هم با دادن جایزه صلح به خانم عبادی انجام دادند. به جای آن که این خانم از جنایت های رژیم اسلامی گفتگو کند، به مسلمانان آدم کش زندان گوانتنمو توجه داشت.
از آنچه گذشت:
سیاست امروزه دولت آمریکا با کشورهای جهان سوم به ویژه کشورهای خاورمیانه کاملن خصمانه و استثمار گری است. در پایان جنگ دوم جهانی آمریکا به رقابت از دولت انگلیس و دنبال کردن سیاست آن کشور به کودتاهای گوناگونی در کشورهای گوناگونی دست زد و حکومت های آن کشورها را که بیشتر مردمی بودند برانداخته و افرادی هواخواه و طرفدار خود در آن کشورها گمارد.
از آن پس برای مدت کوتاهی دولت آمریکا از سلطه طلبی دست برداشت و به پشتیبانی و طرفداری آزادیخواهی و حقوق بشر پرداخت. شوربختانه، در این ۳-۴ دهه گذشته دولت آمریکا بازهم به یاغیگری و استثمارگری گذشته باز گشته است. سیاست آمریکا در پابرجایی رژیم اسلامی و به قدرت رسیدن خمینی، و یا کمترین پشتیبانی و حمراهی نکردن از قیام و خیزش مردم در سال ۸۸ بود. تلاش دولت آمریکا برای کنار آمدن با رژیم اسلامی و نادیده گرفتن جنایات فراوان و پایمال کردن حقوق ملی و مدنی مردم در این ۳۵ ساله نیز دال بر استثمارگری و سلطه طلبی رژیم آمریکا بر ایران و مردم ایران است.
واکنش و عملکرد آمریکا در سوریه، عراق، لیبی، و مصر و حمایت از جنایتکاران اسلامی در این کشورها و نادیده گرفتن آزادی و دموکراسی و حقوق مردم آن کشورها، نشانه دیگری از زورگویی و سلطه طلبی و ظالم پروری رژیم آمریکا است. بی گمان بیشتر مردم خاورمیانه و دولت های عربستان و عرب های خلیج فارس و ترکیه از این سیاست های ضد مردمی دولت آمریکا دل چرکین و آزرده اند. چنانچه وضع به همین روش ادامه یابد در آینده نه چندان دور منطقه خاورمیانه و بسیاری از کشورهای جهان سوم با کینه و نفرت و دشمنی به دولت و ملت آمریکا نگاه خواهند کرد.
نکته پایانی
نکته پایانی آن که تنها ملت و مردم ایرانند که گرچه نسبت به دولت آمریکا خوشبین نبوده و عملکرد آن دولت را محکوم می کنند،و لی برخلاف ادعای رژیم اسلامی، کمترین دشمنی و کینه توزی نسبت به مردم آمریکا نداشته و مردم آن کشور را محترم، مهربان، و دور از هرگونه دسیسه و سلطه گری می دانند.