نوروز، یادگار ایران کهن
نوروز یادگار گرانبها و جاودانه ای است که از نیاکان و پیشینیان به ما رسیده. به گفته دیگر، نوروز را باید سند پرارزش از تاریخ کهنسال و پرافتخار چندین هزار سال تاریخ این سرزمین دانست. برگزاری جشن و آیین نوروز، به پیش از زردشت، و شاید بتوان گفت به سده های سیزدهم و چهاردهم پیش از میلاد و حتی اوایل هزاره دوم پیش از میلاد می رسد. از این روی، جنشن نوروز را می توان نخستین و از بالاترین جشن شادمانی و خرسندی ملتی در پهنه تاریخ دانست.
برگزاری نوروز در پیشگاه شاهان
بر اساس بعضی روایات، شاهان هخامنشی در قصرهایشان مینشستند و هدایای باارزشی را از نمایندگان استانهای مختلف دریافت میکردند. در صبح نوروز شاه لباس مزّین و زیبا میپوشید و شخصی مشهور به خوشقدم (کسی که قدمش مبارک است) به حضور شاه رفته و بعد موبد موبدان همراه با یک فنجان طلایی و حلقه و سکه، یک شمشیر و یک تیرکمان، جوهر و یک پَرِ بزرگ (قلم آن روز برای نوشتن) و گُل به حضور شاه رفته دعای مخصوص میخواند. سران بزرگ دولتی پُشت سر موبد وارد میشدند و هدایا را به شاه تقدیم میکردند. شاه هدایای باارزش را به خزانه میفرستاد و بقیه را بین مردم تقسیم می کردند.
شکیلا خواننده میهنی آواز خود را به کردهای محترم و بزرگوار کشورمان تقدیم می کند. ما هم نوروز و سال نو را به این عزیزان شادباش می گوییم.
نوروزتان شاد، سال نواتان نیکو، و روزگارتان بهتر و مالامال از پیروزی و شادمانی باد.
برگزاری نوروز در دوران استیلای تازی
بی تردید، تازیان مستولی بر سرنوشت جان، مال، و فرهنگ کهنسال سرزمینمان، کمترین علاقه و دلبستگی به آیین و رسوم ایران نداشتند. آنان به آسانی بیشتر جشن ها و یادگارهای فرهنگی ما را پشت سر گذاشتند و به جای آنها، جشن های بی مسما و خشونت بار تازیان، مانند عید قربان، عید فطر، و در دوران پیدایش آخوند در کشورمان، عید مسخره و بی مسمای غدیر خم را بدان افزودند.
برای آن که مردم را از جشن های ملی و میهنی خود دور کنند، در کنار جشن های ناموزون مذهبی، روزهای عزا و سوگواری به تاریخ ما افزودند. تا آنجا در این گستاخی و خردزدایی ملت ایران گام برداشتند که ایرانیان، در زیر پوششی از خرافات مذهبی، تولد گدایان عرب بنام امام و امام زاده ها، و سوگواری در مرگ آنان به وجود آوردند.
به طوری که هم میهنان ما کم و بیش تاریخ زایش و درگذشت قهرمانان خود مانند رستم فرخ زاد،، یعقوب لیث، قهرمانان بزرگ دوران مشروطیت مانند ستارخان، باقر خان، سردار مریم بختیاری، فریدون فرخ زاد، دکتر شاهپور بختیار، و بسیاری از دیگران که در راه آزادی و دموکراسی این کشور گام برداشتند و جان باختند را فراموش کردند.
آشنایی با اخوندهای ضد ایرانی
از میان ۵۰۰ هزار آخوند مفتخور و سربار جامعه ایرانی، کمتر کسی دیده می شود که اسلام را موجب برکت و نجات ایران و ایرانی ندانسته، برای دوران پیش از یورش تازیان ارزش و اعتباری قائل شود، و برای فرهنگ والای گذشته تاریخمان ارزش و اعتباری قائل شود. این گروه لاشخور و سربار و طفیلی اجتماع، وقتی در برابر اراده ملت ایران برای برگزاری سنت های تاریخی، اشان مانند نوروز نتوانستند کاری بکنند، تلاش نمودند که نوروز را از ایرانی بودن خارج سازند. به جای شاهنامه، قرآن بر سر سفره هفت سین گزارند. برای هنگام سال تحویل دعای چندش اور و مسخره عربی بسازند، و عید نوروز را جشنی از تازیانی مانند علی ابن ابیطالب بنامند، در اینجا، به چند مثال از این فرهنگ زدایی این طبقه لاشخور و زالوی اجتماع اشاره می شود:
۱- آخوند مطهری–
در نوشته های گذشته بارها و بارها از دشمنی و کینه توزی آیت الله مطهری در مورد خر و گاو نامیدن نیاکان ما در برپایی جشن چهار شنبه سوری، و همچنین فرزند تازی زاده و مزدور او، علی مطهری در زن ستیزی و نشخوار گفته های آخوند پنج تومانی به نوشتار پرداختیم.
۲- آخوند مکار شیرازی–
این آخوند مکار و حقه باز، تاکنون با پذیرفتن نوکری و بردگی آخوند مشهدی، علاوه بر بالا کشیدن کارخانه بزرگ اهواز، و خوردن حقوق و مزایای کارگران، در مورد چهارشنبه سوری نیز دشمنی و ضدیت خود را نشان داده است.
۳- آخوند مصباح یزدی
آخوند فرومایه و سبک مغزی است که ایرانی بودن را فدای قوانین ارتجاعی اسلام که حیثیت و فرهنگ ما را به باد داده است، می کند.
۴- آخوندهای ریز و درشت دیگر-
دیگر آخوندها مانند جوادی عاملی و یا صدیقی نیز هرکدام برای فرصت طلبی و رسیدن به پست و مقامی بالاتر، همواره نشخوار کننده گفتار ضد ملی و ضد مردمی آخوند مشهدی بوده اند. نمونه های دیگر آنان؛ احمد جنتی، صافی گلپایگانی، آیت الله یزدی ، و صدها نمونه دیگر است.
نکته پایانی
کینه توزی اسلام، به رهبری آخوند های مفتخور و فرومایه کشورمان با آیین و فرهنگ این کشور، تازگی ندارد. اگر بخواهیم ای ضدیت و دشمنی را نادیده بگیریم، ما نیز همراه و هم صدا با این بی وطنان، همراه بوده، و با آنان همکاری می کنیم. اینجاست که مسأله روشنگری فرهنگی و سیاسی بر همگان لازم و ضروری است.
یکی از این راههای مبارزه و چالش با آخوندهای بی صفت ضد ایرانی، رسواکردن آنان، و ارج نهادن به آیین های ملی و تاریخی خودمان است. بنا براین ضمن ستایش از این جشن های ملی و میهنی، فرا رسیدن نوروز باستانی که مظهر و گویای خردمندانه نیاکانمان است به یکایک ایران دوستان، به ویژه همکاران و هم میهنان گروه فضول محله شادباش، و تهنیت می گوییم.