– ایرانیان ذاتن با برابری زن و مرد همراه بودند:
زبان پارسی از زبانهای بدون جنسیت است. نه تنها ضمیر های زبان پارسی اشاره ای به جنسیت ندارند، بلکه نامهای پارسی هم در درون خود جنسیت را یدک نمی کشند. نمونه های بسیار داریم در فرهنگ پارسی که نامها را برای زن و یا مرد استفاده کرده اند.
خورشید نام زن است؛ این یک قرارداد زبان پارسی می باشد ولی فیلم سینمایی ناخدا خورشید را همه بخاطر داریم! چندان هم برایمان عجیب نیست. برخی با بی سلیقگی “ة” تأنیث عربی را به پایان واژگان پیوند می زنند و مثلا به نام “بهار” گفته اند “بهاره” تا مؤنث شود که نادرست است.
نداشتن نشانه جنسیت نشان می دهد که پدران ما پیش از اسلام چندان اهمیتی به جنسیت نمی دادند. ما ۳ پادشاه زن داشته ایم که اتفاقا یکی از آنها بسیار موفق بوده است. همچنین تاجگذاری شاپور دوم پیش از تولدش ( و پیش از تعیین جنسیت) می تواند نشان دهد که ساسانیان چندان اهمیت نمی دادند اگر که جنسیت شاه آینده که درون شکم مادر است ،پسر باشد و یا دختر.
– اما پس از اسلام ورق برگشت:
پس از اسلام تا دو سده که همه ایرانیان در رکاب اعراب به غلامی و بردگی مشغول بودند، یعنی عملن حقوقی نمانده است که بتوان درباره ی حق زنان در آن زمان سخنی گفت! پس از آن هم قوانین و احکام دست و پا گیر اسلام زنان را به درون خانه ها برد.
چنانکه در سده چهارم هجری پوشش برقع عربی برای زنان یک برتری و فضیلت بوده است! در داستانی از شاهنامه فردوسی شاعر بزرگ و بی نظیر جهان سخنی می گوید که با فرهنگ گذشته ایران زمین همخوانی ندارد و شاید فرهنگ سده چهارم فردوسی را به این نوع قافیه بندی می برد:
منیژه منم دخت افراسیاب برهنه ندیده تنم آفتاب
این چامه نشان از تغییری در فرهنگ ایرانی است که با مدارک دیگر تاریخی همخوانی ندارد. در دیار پارس زنان برهنه شنا می کرده اند و داستان خسرو و شیرین (که ظاهرن چندان هم داستان نیست و تا حدودی سندیت دارد ) خود نشان می دهد که زنان برای آب تنی می توانسته اند برهنه شوند. برهنگی هم فضیلت نیست ولی این زنان هستند که باید تصمیم بگیرند که چه می خواهند و چه نمی خواهند. چیزی که اسلام و الله شدیدن آن را رد می کنند!
الله در قرآن با شدت تمام مردان را قیّم و صاحب زنان می داند و پروانه هر کوچک شمردنی را توسط مردان در آیاتش می دهد. زن کارش فقط تولید مثل است و خوشبختی زنان در اسلام در چهار دیواری خانه تعریف شده است. مرد می تواند مطابق قرآن زنان را کتک بزند و شهادت زنان هم در دادگاه چندان معتبر نیست.
زن برده جنسی شوهر است و حق ندارد در مسایل جنسی نافرمانی کند. مرد هر لذتی را می تواند از زن ببرد و اگر زن در اثر خشونت جنسی مرد زنی آسیب ببیند و یا بمیرد مطابق اسلام تنها دیه به خانواده زن تعلق می گیرد!
– وضعیت زنان در کشورهای اسلامی آشکار کننده ماهیت زن ستیزی اسلام:
کشورهای مسلمان در پایین ترین رده ها از نظر حقوق زنان واقع شده اند. حق شرکت در سیاست و حکومت، سهم در چرخه اقتصاد، ثروت و مالکیت و آزادی پوشش و حتی مکان زندگی برای زنان کشورهای اسلامی فاجعه آمیز است. رتبه ۱۳۷ در میان ۱۴۲ کشور نیز نشان از اوضاع نگران کننده زنان در ایران اسلامی دارد.
وضعیت مشارکت و فرصت اقتصادی برای زنان در ایران در رتبه ۱۳۹و دستیابی به امکانات آموزشی در رتبه ۱۰۴، وضعیت بهداشت و زندگی در رتبه ۸۹ و وضعیت توانمندی سیاسی زنان در ایران در رتبه ۱۳۵ شده که میانگین و رتبه ۱۳۷ بدست آمده است.
آخوند به نوبه خود سهم بزرگی در زن ستیزی دارد و روحانیون شیعه و سنی علنن زنان را بعنوان دستگاه تولید مثل برای مرد معرفی می کنند. زنان ایرانی اما پیشینه خود را بخاطر دارند. گروه بزرگی از زنان ایرانی این تبلیغات آخوند را بر نتافته اند و با تمام توان خود مدارج علمی را پشت سر هم فتح کرده اند. اما شوربختانه قدرت سیاسی و اجتماعی زنان ایرانی کاملا فراموش شده است. گویی زنان نخودی هستند و نیم جمعیت کشور را تشکیل نمی دهند!
آخوندها در نماز جمعه زنان را با تندی به حجاب فرا می خوانند و دیدیم که این تندروی آخوند، کار دست مردم اصفهان داد و اسید پاشی های زنجیره ای رخ داد. اما فراموش نکنیم که ۳۵ سال انقلاب شوم و ۱۴۰۰ سال اسلام نا مبارک پشت این جنایت هاست.
روزی نیست که زنی مورد ستم و تبعیض واقع نشود. نگاه مردان مسلمان به زن، نگاهی تحقیر آمیز است. زنان را می پوشانند و گویی شرمشان می آید که بگویند زن هم انسان است. نگارنده بارها دیده که شوهران از صدا کردن همسران خود به نام کوچک شان، شرم دارند! این کردار زشت، ناشی از آموخته های نادرست فرهنگی و دینی است.
– گروه زیادی به وضع موجود عادت کرده اند:
همانند قناری قفسی که از آزادی می ترسد، گروه زیادی از بانوان ایرانی به اوضاع موجود عادت کرده اند و امر بر ایشان مشتبه شده است که “درست همین است!” تحت هر شرایطی از مردان اطاعت می کنند، حتی اگر که مردی نادان باشد! به نماز جمعه می روند ولو اینکه بیشترین توهین در نماز حمعه به زنان می شود.
پای صندوق های رأی می روند، با اینکه ۹۹ درسد مناصب مهم دولت در اختیار مردان است و براستی چه توجیهی برای رفتن پای صندوق رأی است وقتی همه ی قوانین ابزاری برای چپاول و دزدی ثروت ملی وسیله گروه پاچه خواران خامنه ای است؟
مردان ایرانی هم وضع خوبی ندارند ولی به هر حال وضعیت مردان بسیار متفاوت است. سهم ثروت و قدرت کاملا در اختیار مردان جامعه است و سیستم موجود اجازه رشد اقتصادی و سیاسی زنان را نداده است.
– خوبی های فرهنگ ایران باستان را دریابید:
یکی از افتخارات بزرگ ایرانیان این است که اولین منشور حقوق بشر را سامان داده اند. افتخار دیگر ایرانیان این است که ژنرال های زن در سپاه ایران فرماندهی سپاه را به عهده داشته اند. ما پادشاهان زن داشته ایم که بر بزرگترین امپراتوری های جهان حکومت کرده اند.
به زنان باید میدان داده شود. ایجاد یک کشور شلوغ ۱۵۰ میلیونی مشابه پاکستان هیچ توجیهی ندارد. این آخوند است که نیاز به گله ای از فداییان و فقرای نادان دارد. کیفیت زندگی مهم است. کشوری مانند استرالیا با جمعیت اندک قسمت بزرگی از قدرت اقتصاد جهان را تشکیل داده است. مردم جهان امروز قزار نیست لشکر کشی کنند که آخوند به فکر جوجه کشی افتاده است. افزایش جمعیت تنها به فقر و بیکاری بیشتر می انجامد.
زنان توانایی حضور در همه جای اقتصاد و سیاست را دارند، اگر که بال پرواز ایشان شکسته نشود. اگر که بایشان تلقین نشود که «زندگی همین چهار دیواری و آشپزخانه است.»