یادگیری زبان کاربردی است و نه اجباری!
عمر و استعداد نوجوانان ایرانی در مدارس با زبان عربی تلف می شود. این درس بر اساس قانون اساسی احمقانه ایران باید در مدارس تدریس شود. شکی نیست که یادگیری زبان عربی بدلیل همسایگی ایران با کشورهای عرب منطقه سودمند است ولی اجباری بودن آن بدون کاربری محسوس برای دانش آموزان باعث شده است که دیپلمه های ایرانی با وجود آموزش قرآن و عربی از سال دوم دبستان تا پایان دبیرستان ، هیچ از عربی ندانند! زبان عربی برای دبیرستانیها مانند پشه ی مزاحم است که باید از شرش راحت شد! در کنکور ضریب دارد و برای گرفتن رتبه های بالا دانستن عربی الزامی است اما همان رتبه های اول کنکور هم نمی توانند به عربی صحبت کنند! عربی را ۱۰۰ % زده است ولی دو کلمه عربی نمی داند!
ریشه این مشکل در چند نکته مختلف است. این نکته ها البته رابطه مستقیم اوضاع اجتماعی ایران دارد.
نکته یکم : نفرت از زبان عربی
دشمنی ایران و اعراب به ۱۴۰۰ سال پیش و تجاوزهای اعراب به ایران بر می گردد. ایرانی که در علم و ریاضیات و معماری سرآمد جهان بود ناگهان به مستعمره اعراب بیابانی بدل گشت و فرهنگ و زبانش دچار تنش و تغییری بازگشت ناپذیر شد. اسلام و اعراب هیچ به ایران ندادند ولی همه چیز از آن گرفته اند. معماری ، ریاضیات و حساب ، علوم کیمیاگری و شیمی ، خط و اعراب گذاری ،رنگرزی لباس و چگونگی اداره کشور ،موسیقی و آلات و دستگاههای موسیقی تنها نمونه هایی از هدایای مردم اجیر شده ایران به اعراب بود.
شکی نیست که اعراب امروز هیچ تقصیری درباره بلای ۱۴۰۰ سال پیش ندارند و بسیار کوته اندیشی است که کسی بخواهد با اعراب دشمن باشد و یا از آنها نفرت داشته باشد بخاطر جنایتی که ۵۰ نسل پیش پدرانشان انجام داده اند. این ما ایرانیان بودیم که ۱۴۰۰ سال اسلام را نگه داشته ایم ، این حقیقتی تلخ و فراموش شده است. دشمنان اصلی ایران در قم و تهران و مشهد جمعند و نه عربستان و عراق.
اما بهر حال مردم ایران به گزاف از اعراب کینه به دل دارند. این موضوع البته ریشه در اختلافات پس از انقلاب ننگین اسلامی هم دارد که خود بذر کینه را میان ایران و اعراب پراکنده است.در زمان شاه روابط ایران و اعراب بر اساس احترام متقابل و حتی عزت و سروری ایران در منطقه بود چیزی که امروز خامنه ای حتی اندکی هم بدان نزدیک نخواهد شد و روز بروز نفرت از رژیم اسلامی در میان اعراب بیشتر شده است.
با وجودی که زبان عربی کاربرد بسیاری می توانست داشته باشد محدودیت روابط ایران و اعراب باعث شده است که مردم ایران چندان با اعراب رابطه خوبی نداشته باشند و کاربرد عربی هم بسیار کمتر از آنچه می بایست ، شده است.
نکته دوم : زبان انگلیسی زبانی جهانی
زبان انگلیسی چندان سخت نیست و کاربرد آن بسیار فراوان است هر گوشه می توان وسیله و کالایی را یافت که بر آن انگلیسی نوشته شده است، بنابر این زبان انگلیسی بسیار کاربردی تر از عربی است و بیشتر مردم ایران ترجیح می دهند که در کشورهای عربی هم به انگلیسی سخن بگویند و بسیاری از اعراب هم انگلیسی را خوب می دانند.
با وجود اینترنت و کامپیوتر بسیاری از جوانان ایرانی با انگلیسی بصورت عملی و کاربردی آشنا می شوند و این چیزی است که عربی هرگز ندارد و نخواهد داشت.
نکته سوم : اجباری بودن
اجباری بودن آموزش عربی خود به واکنش مردم و دانش آموزان انجامیده است و بسیاری از جوانان به ندانستن عربی افتخار هم می کنند. سیاسی شدن آموزش عربی پس از انقلاب تاثیری منفی برای این زبان داشته است و نفرت از اسلام و آخوند می تواند یکی از مهمترین دلایل بیزاری جوانان از عربی باشد.
نکته چهارم : افول عربی
اگر به ویکی پدیا مراجعه فرمایید خواهید دید که با آن همه گویشور در سراسر جهان شمار مقالات به زبان عربی بسیار اندک است و زبانی مانند لهستانی بسیار سر تر است و خود زبان فارسی رقیب مهمی برای عربی در خاورمیانه است و بسیاری از مردم کشورهای عربی زبان دومشان فارسی است. اینکه چرا عربی به این حال و روز افتاده نیاز به کارشناسی دارد ولی گویش غلیظ و بیابانی عربی و دشواری آموزش آن می تواند یکی از عوامل بی میلی نسبت بدان باشد. یک عامل دیگر شاید پایین بودن آموزش دانشگاهی و دانش آوری در کشورهای عربی باشد. روزگاری بغداد به همّت ایرانیان به مهد علم جهان بدل گشته بود و امروز به همت اسلامگرایان به مهد ترور بدل گشته است! طبیعی است که تمایل به دانش اندوزی در کشورهای عرب زبان کم است و دانشجویان کشورهایی نظیر ایران هم معمولا دلیلی نمی بینند به کشورهای عربی بروند و آنجا دانش بیاموزند!
نکته پایانی : آقای خامنه ای ؛ زور نزن!
آقای جنایتکار هیچ دستاوردی جز فلاکت و بیچارگی در ۲۵ سال خلافت بر ایران ببار نیاورده است. دستاوردهای خامنه ای را نمی توان حتی یافت نمود! بهتر است بگوییم هیچ! البته به همراه فقر و افول در همه عرصه ها از فرهنگ و هنر تا اقتصاد و دیپلماسی.
اما ایشان ظاهرا می خواهد یک اثری بگذارد که با مغز فندقیش نخست بدنبال شترمرغ علوم انسانس اسلامی بود. همانند خمینی که دم از اقتصاد اسلامی زد و اقتصاد ایران را خرکی کرد ، ایشان هم سعی داشتند علوم انسانی را خرکی و اسلامی کنند که خوشبختانه با بی توجهی و انتقاد بزرگان مواجه شد و خفه خون گرفت!
امروز دوباره نگران هستند که چرا انگلیسی زبان دوم ایران است و عربی عزیز در آن جایگاه نیست! در مقاله گفتیم که چرا زبان عربی رو به افول است و حتی دانش زایی آن از فارسی هم کمتر شده است و آرام آرام به زبانی محلی و مذهبی تبدیل شده است. زور الکی هم نمی توانند بزنند که عربی را به مردم تزریق کنند. هرکس نیاز دارد خودش عربی را برای کاربرد شخصیش فرا خواهد گرفت و ۱۰ سال آموزش عربی هم هیچ اثری نداشته و نخواهد داشت. پاینده ایران.