کارنامه عملکرد رژیم در دو دهه اول
در این مقاله از جنایت و کارهای ضد میهنی نخستین سالهای رژیم اسلامی سخن نمی رود. از کشتار بیرحمانه افسران رشید ارتش ایران، اعدام چندین هزار جوانان پر شور میهن پرست درون زندان ها، کشتار روشنفکران، فرهیختگان، سیاستمداران، نویسندگان، دیگر باوران، دستگیری و شکنجه مخالفین سیاسی و عقیدتی، تجاوز به بانوان و از میان بردن حقوق کامل آنان، ترورهای درون کشور و در سطح جهانی گفتگو نمی شود.
از به فساد و فحشاء کشاندن دختران جوان ناآگاه، و بی پشت و پناه و یا دستگیر شده به عنوان بد حجابی، معتاد کردن جوانان، تخریب و ویرانی آثارباستانی و تاریخی، زیر پای گذاشتن آیین و آداب و رسوم فرهنگی، غارت و چپاول خزانه ملی و سرمایه های مردمی، از شبیخون زدن به خانه ها و حریم مردم، از بی آبرو و بی حرمت کردن انسان های باشرف، از پایمال کردن حقوق فردی و اجتماعی اقوام گوناگون ایرانی، و دهها مورد دیگر گفتگویی نمی شود. زیرا آنچه که گذشت، در مقاله های پیشین گروه ما به تفصیل به نگارش در آمده و در این جا نیازی به تکرار آنان نیست.
شیرین کاری های بیشتر رژیم در این چند سال
در چند سال گذشته رژیم تصمیم به نابودی کشورمان گرفته که بسیاری از آنها را همگان می دانند. در این جا به چند مورد آنان اشاره می شود:
۱- شستشوی مغزی نوجوان و جوانان:
مشکل اصلی رژیم، جوان ها هستند. زیرا جوانان دارای فکر سالم، انرژی، قدرت بسیار زیاد و بالنده بوده، و نسبت به خاک و سرزمین خود، کار، درآمد، و آینده اشان در تلاش و تکاپو اند و چون اینگونه خواسته ها در مرام و سیاست آخوند نیست و آخوند به دنبال امتی خرافاتی، خردباخته، ناآگاه، و وابسته به خود می باشد، به ناچار باید به روش هایی جوانان را به فساد و گمراهی کشانند تا خردورزی و اندیشیدن خود را از دست بدهند و به آخوند وابسته شوند.
نمونه های زیر از روشهایی است که رژیم برای شستشوی مغزی و تخریب نیروی اندیشه و توان جوانان به کار برده است:
الف- بیکاری، نداشتن درآمد، سرگردانی، نداشتن امیدی به آینده وزندگی، و معتاد کردن آنان با عرضه آسان و ارزان مواد مخدر.
ب- دشمنی با علوم انسانی، وتغییر و اختلال در دروس درسی مدارس و دانشگاهها، و آنان را ناچار به فراگرفتن خرافات مذهبی، از برکردن قرآن ، و از دانش و تکنولوژی، و فرهنگ و ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ ایرانی بازنگاهداشتن، و مانند آن.
پ- جلو هرگونه تلاش و اظهار نظر جوانان را گرفته، آنان را به اتهام های گوناگونی زندانی و نابود کردند، ویا از کشور فراری دادند.
ت-گروهی از جوانان بیکار، بدون آینده و سرگردان را به عنوان بسیجی، سربازهای امام زمان، گارد محافظت از خامنه ای، برای سرکوبی مردم به ویژه بانوان، و روبرو شدن با اعتراضات خیابانی، و یا برپایی تظاهرات ساختگی خود به کار گماردند و روبروی مردم قرار دادند.
ج- گروهی از نوجوانان و جوانان را هرساله برای تزریق و آموزش خرافات بدانان، به اردوهای تابستانی فرستادند، و یا به زیارت قبر مردگان تازی، و یا راهیان نور! به محل جنگ های ساختگی ایران و عراق گسیل داشتند که بارها موجب تصادف اتوبوس ها و زخمی و از میان رفتن آنان شدند.
۲- شستشوی مغزی زنان
از شستشوی مغزی زنان که بهتر است اشاره ای نکنیم. زیرا زنان که از هرجهت بیشتر، سخت تر، و وحشتناکتر زیر ظلم و جور اسلام و رژیم اسلامی اند، زن ستیزی اسلام و زنبارگی آخوند را می توان در هر جامعه اسلامی به آسانی دید و آن را لمس کرد، با وجود آن، در پشتیبانی و نگهبانی این رژیم کشتارگر از خردباخته پیشی گرفته اند. بنا به گفته یکی از خوانندگان سایت ما؛ “زن ستیزی زنها، از زن ستیزی اسلام و مردان بسی بیشتر است.”
۳- نامگذاری گور آخوندها به نام امازاده
یکی از زشت ترین روش خردزدایی از مردم و بازکردن دکان مکر و حیله آخوندها، شناسنامه درست کردن و نامیدن گور آخوندها به عنوان امام زاده، برای تحمیر هرچه بیشتر مردم، و سودجویی از ریختن پول و هدایا بدرون صندوق (ضریح) آنها، و ساختن مسجد بیشمار در سراسر ایران است. از ۵۰۰ امامزاده که در رژیم گذشته در ایران ساخته شده بود، رژیم با روباه گری آن را تاکنون به ۱۱،۵۰۰ رسانده است.
۴- غارت بیت المال و سرمایه مردمی
نیازی به گفتن ندارد که بگوییم چگونه هرسال میلیون ها دلار از سوی فردفرد کارگزاران و مسئولان این رژیم از خامنه ای و بستگانش، آخوندهای با دستار، و بی دستار گرفته، تا نمایندگان و مزدوران رژیم در هرپست و مقامی به روش و بهانه های گوناگون از کشور بیرون بردند، حاتم بخشی کردند، و یا در حساب های خود در کشورهای دیگر اندوخته ساختند.
۵- تشویق به ازدواج های بی مورد و داشتن فرزندان زیاد
در مقاله های گذشته یادآور شدیم که چگونه خامنه ای جوان ها را به ازدواج و داشتن فرزندان هرچه بیشتر تشویق کرد که جمعیت ایران را به ۱۵۰ میلیون نفر برساند. این رژیم گداپرور، به دنبال آنست که هرچه بیشتر مردم بیکاره، نوکر صفت، مزدور، س بی سواد بدور خود جمع کند تا رژیم دوران بیشتری بر سر قدرت بماند. در شرایطی که در کشور شماری از خانواده ها از تنگدستی و ناتوانی نوزادان خود را در کوچه و خیابان در سرما رها می کنند، و یا جوانان آواره و بی سرانجام، از دشت و کوه آواره کشورهای دیگر می شوند، و عده ای نیز از سرما، بی پناهی، بیماری، و گرسنگی از بین می روند.
پیامد کارهای شگرف این رژیم چیست؟
از یک رژیم خودکامه و ضد ایرانی چه انتظاری می توان داشت؟. آیا سوای از بین رفتن و نابودی نسل ها، سرمایه مردمی، فروپاشی اخلاق، و منش انسانی، رواج یافتن درنده خویی، دروغ گویی، چاپلوسی، مزدوری، فرصت طلبی، بدبینی، بی بند و باری، حس انتقام و آدم کشی، بی تفاوتی به فرهنگ، آداب، رسوم، و تاریخ میهنمان می توان برداشت بهتری داشت؟. این شکست اخلاقی و روانی، فاجعه ای بزرگ است که شاید تا چندین دهه جبران پذیر و برگشتنی نباشد.