امروزه چند جمله کلیشه ای مسلمانان، بسیار مشهور شده و نُقل هر محفل بحث و گفتگویی گشته است. جملاتی از قبیل “آیا دموکراسی شما این است؟”، “به عقاید ما احترام بگذارید”، “به باورهای بیش از یک میلیارد انسان توهین نکنید”، “اسلام راستین با اسلام علی خامنه ای فرق دارد” و چندین جمله سخیف دیگری که همه شان زمانی به کار می آیند که شخص مسلمان پاسخی منطقی و مستند، برای نقد ها و پرسش ها و استدلال های دیگران ندارد.
برای آگاهی آن دسته از دوستان مسلمان که دموکراسی ناشناخته ای را پتکی کرده و هر دم بر سر روشنفکران و خردگرایان می کوبند، نگارنده به چند بخش از حقوق شهروندی در یک جامعه دموکرات اشاره می کند؛ در یک جامعه دموکرات هر شهروند، دارای حقوقی است که توسط هیچ کس و یا هیچ گروهی، قابل سلب کردن، نادیده گرفتن و پایمال شدن نیست و برخی از آن حقوق شهروندی به شرح زیر می باشند:
• هر شهروند می تواند باورها و اعتقادات خویش را داشته باشد و هر آنچه که می خواهد را بگوید و بنویسد.
• هیچ کس حق ندارند که به شهروندی بگوید که چگونه فکر کند، چه بگوید و چه بنویسد.
• هر شهروند در انتخاب خدا، دین و مذهب خویش آزاد است و می تواند هر دینی را که می خواهد دنبال کند و خدایی را که دوست دارد بپرستد و یا اصلن به هیچ دینی باور نداشته و خدا ناباوری پیشه کند.
• هر شهروند حق دارد که آن دسته از گروه های خبری را که می پسندد را در روزنامه ها، رادیو و یا تلویزیون دنبال کند. ( آزادی مطبوعات و رسانه )
• همه شهروندان در برابر قانون مساوی بوده و دین و نژاد و رنگ پوست و جنسیت شان اهمیتی ندارد.
• هیچ کس بالاتر از قانون نیست، حتی شاه و یا رئیس جمهور برگزیده ملت؛ در اینجا باید اضافه کرد که مقلدین مذهبی و آخوند ها که همه روزه در حال سوء استفاده از موقعیتی که بر اثر خردباختگی مردمان پیدا کرده اند، می باشند و در هیچ کجا نوبت دیگران را رعایت نمی کنند و با یک تکان دادن عبا و کج کردن عمامه، در همهمه صف های طولانی، راه برای شان باز می شود، به دولتی سر اسلام و ملت خرافات زده و فرهنگ باخته، همواره بالاتر از قانون بوده و هیچگاه به دلیل ارتکاب جرم های گوناگونی که هر روزه مرتکب می شوند، مورد بارخواست قرار نمی گیرند.
در یک جامعه دموکرات و سکولار، حقوق این دزدان از سرمایه ملی و درآمدهای ملی حذف شده و ایشان مجبور به یادگیری شغلی به غیر از گدایی و روضه خوانی می شوند تا بلکه بتوانند شکم شان را سیر کنند.
• هر شهروند وظیفه دارد تا به حقوق شهروندی دیگر هم میهنانش احترام بگذارد.
• زمانی که یک شهروند باورها و اعتقاداتش را بیان می کند، باید به پاسخ های دیگران نیز گوش کند حتی کسانی که با او مخالف هستند چرا که هر شهروندی حق دارد که شنیده شود.
این چند بخش گوشه از حقوق شهروندی هر انسان در یک جامعه دموکرات است، در هیچ کجای قوانین دموکراسی نوشته نشده است که برای مثال: ” هیچ شهروند حق ندارد تا در مورد اعتقاد و باورهای دیگران، حتی اگر غلط و آزار دهنده و ضد انسانی باشند، سخن بگوید، انتقاد کند و بنویسد.”
همانطور که خواندید، این حق شهروندی هر انسان است تا هر آنچه را که می خواهد نقد کند و دین و باور و اعتقاد هر گروه و دسته ای را با پرسش و منطق و استدلال به چالش بکشد.
اگر قرار است تا انسان ها چشم ها و گوش ها و دهان های شان را در برابر قوانین و دستورات ضد انسانی و سراسر بربریت اعتقادات و باورهای گروهی ببندند و لام تا کام، از بدی ها و آزار های آن باور و اعتقاد سخن نگویند، چرا که تعداد کسانی که بدان اعتقادات باور دارند بسیار زیاد است، آن جامعه دموکراتیک نبوده و در واقع قانون حاکم بر آن جامعه، “دیکتاتوری اکثریت” می باشد.