– استاد بهرام مشیری کیست؟
در سایت شخصی استاد مشیری، بیوگرافی ایشان بسیار ساده و مختصر، اینگونه نوشته شده است: “بهرام مشیری در سال ۱۹۷۰ میلادی به امریکا سفر نمود. وی دارای مدرک فوق لیسانس در علوم مواد و مهندسی شیمی از دانشگاه Catholic University of America میباشد. قبل از انقلاب اسلامی ایران، بهرام مشیری در ارتش فعالیت نموده و با توجه به اشتیاق و علاقه شدید به تاریخ و فرهنگ ایران، به مطالعات عالی در این زمینه نیز ادامه داد؛ در حال حاضر برنامه های ایشان از طریق رادیو، تلویزیون و اینترنت در اختیار دوستان قرار می گیرد.
ایشان در یکی از کتاب های خود به نام “از آتن تا هیروشیما”، به کشف پدیده فیزیک اتمی و دلالت بر مصیبت های وارده در هیروشیما و ناکازاکی می پردازد. وی در حال انتشار و تکمیل کتاب دیگری بنام “دو مصیبت, دو بازتاب،”Two Disasters Two Reflection” می باشد که به بررسی جنگ های مغول و عرب در ایران و بازتاب آنان در دنیای کنونی می پردازد.
سال هاست که بهرام مشیری برای آزادی و خردگرایی ایرانیان و شناساندن چهره واقعی اسلام و مسلمانان راستین به مردم گرفتار ایران زمین تلاش می کند. ایشان فعالیت های قابل توجهی نیز در زمینه های تاریخ و هنر و موسیقی ایران داشته، و هر هفته کنفرانس های شاهنامه خوانی برگزار می نماید.
بهرام مشیری همواره گفته است که به دنبال هیچ گونه جایگاه و پست و مقامی در ایران آزاد نیست و هدف ایشان تنها خدمت است و تا زمانی که زنده هست خود را یک آزادی خواه می داند که برای حقوق انسانی و زنده کردن فرهنگ و رسیدن به آزادی کار می کند و خواهد کرد و شکل حکومت مورد قبول ایشان برای ایران آزاد، یک جمهوری دموکرات سکولار است.
به جرأت می توان استاد مشیری را یکی از تأثیر گذارترین چهره های فرهیخته و با سواد ایران دانست که در سال های اخیر توانسته است موج خردگرایی بزرگی را در میان نسل جوان ایران زمین، توسط سخنان خویش، راه اندازی و هدایت کرده و ایرانیان حقیقت جوی بیشماری را از چنگال اسارت دین اسلام و خرافات برهاند و ایشان را به سمت ماهیت راستین خویش، راهنمایی نماید.
بهرام مشیری زندگی اش را وقف بازسازی فرهنگ اصیل کمرنگ شده ایرانیان و همچنین زنده کردن سجایای اخلاقی و مرام های انسان دوستانه زمان های دور و گذشته مردمان ایرانی کرده است. برنامه های تلویزیونی ایشان، برای نسل جوان ایران زمین، بسیار آموزنده و سراسر حقیقت و دانش است و هر ایرانی با نشستن پای سخنان خردمندانه این فرد خردمند و فرزانه، دستی برای چیدن میوه منطق و خِرد ورزی دراز می کند.
– بهرام مشیری و پهلوی ستیزی:
شوربختانه جمهوری خواهی ایرانی با “پهلوی ستیزی” کورکورانه گره خورده و نمی توان این دو را از هم تمیز داد! گویی که اساس و بنیان جمهوری خواه بودن، انکار خدمات دودمان پهلوی به ایران و ایرانی است! بر طبق این منطق، هرچه شخصی جمهوری خواه تر باشد، بایستی بیشتر و افراطی تر به خاندان پهلوی توهین کرده، اتهام زده و زحمات و خدمات بی شمار ایشان را هیچ شمارد!
نمونه بارز این شکل از جمهوری خواهی، جناب بهرام مشیری است که هرچند در باب تاریخ اسلام و روشنگری دینی بسیار آگاه و فرزانه اند، اما بغض و کینه ایشان نسبت به دودمان پهلوی از هیچکس پوشیده نیست! از استادی همچون بهرام مشیری انتظار می رفت که بتواند احساسات شخصی را از آموزه هایش جدا نماید اما شوربختانه وی کمترین انصافی را در باب محمدرضا شاه و رضا شاه ، رعایت نمی کند.
کمتر سیاستمدار و یا کنشگر سیاسی جمهوری خواهی را می توان یافت که در باب تاریخ حکومت پهلوی، منصفانه و عادلانه قلم بزند؛ عمومن جمهوری خواهانی که خود را دنباله روان دکتر مصدق می دانند حیات سیاسی خود را در ترور شخصیتی و تخریب چهره های میهن دوستی چون رضا شاه و محمدرضا شاه فقید، می بینند.
ایشان مدعی اند که دودمان پهلوی نه تنها خدمتی نکرده، بلکه در تمام دوران حکومتش مشغول خیانت، ظلم، دزدی و وطن فروشی بوده است! تراژدی تلخ اینجاست که این جمهوری خواهان که خود را اپوزیسیون حکومت اسلامی می دانند، ناخواسته به زبان ولایت فقیه بدل شده اند که بیش از سه دهه است که با صرف هزینه های هنگفت، مشغول جعل تاریخ و تخریب شخصیت های پادشاهان پهلوی می باشد.
یک کنشگر منصف که حب و بغض در پندارش موج نمی زند، درباره دودمان پهلوی چنین می گوید: “این میهن دوستان ایران ساز، ضمن خدمت ارزنده به ایران و ایرانی و تبدیل ویرانه های قاجار به یک سرزمین درخشان در سطح جهانی، اشتباهات سیاسی و تاکتیکی زیادی نیز داشتند که این کاستی ها و اشتباهات، سرانجام به از هم پاشیدن شیرازه کشور و شورش ۵۷، منجر شد…”
امید است که جمهوری خواهان ایرانی بغض و کینه نسبت به دودمان پهلوی را کنار گذاشته و در تحلیل ها و نگاشته های خویش، جانب انصاف و عدالت را رعایت کنند. نسل جوان ایران در باب تاریخ معاصر کشور آگاه است و خائن را از خادم تشخیص می دهد؛ بنابراین دروغ نویسی و دروغگویی از سر کینه ره به جایی، جز رسوا نمودن نویسنده و گوینده، نخواهد برد.
– تعصب و استبداد در پندار اطرافیان بهرام مشیری:
شوربختانه چند تن انسان مستبد و مزاحم به دور آقای مشیری جمع شده اند و گویا مدیریت کارهای وی در فضای مجازی را بر عهده گرفته اند. ایشان همچون انصار حزب الله، هرکجا که ایده ای مخالف استاد مشیری مطرح می گردد، چماق به دست وارد میدان شده و دگراندیشان را با تحقیر، تمسخر، توهین و برچسب “استبداد طلب” زدن، آزار می دهند.
البته این خاصیت بت تراشی و بت پرستی، از سوی ایرانیان که مردمانی “دین خو” هستند اصلن بعید نیست و به ظاهر روشنفکران دنباله رو استاد مشیری نیز از این قاعده تلخ، مستثنی نیستند. در آخرین مورد این رفتارهای “چاله میدانی” از سوی نزدیکان آقای مشیری، مدیر تاربرگ فیسبوک ایشان که “کیانوش” نام دارد و با نام های جعلی بسیاری همچون “کاوه ایرانی” و “کاوه ایران دوست” فعالیت می کند، فضول محله را تهدید به شکایت قانونی کرده است!
پیام رسیده از سوی ایشان، عینن در اینجا قرار داده می شود:
“Kianosh Saleki
Jun 22nd, 6:31pm
آقا، جناب ، حضرت ٠٠٠ یکبار دیگه من ببینم به مهندس مشیری در صفحه فضول محله توهین شده ٠٠٠ حالا یا تو و یا هر کس دیگری که با استفاده از پستهای تو توهین کنه… مسئله رو قانونیش میکنم!! حواست باشه ، از نون خوردن نیافتی”
جدن که لمپنیسم و ادبیات به خصوصش در روح و جان امت همیشه در صحنه رسوخ کرده واگرنه چگونه یک شخصی که با استاد مشیری رابطه نزدیک دارد، به خود اجازه می دهد تا در فضای مجازی که اساسش بر آزادی بیان و اندیشه بنا نهاده شده، یک نشریه را به جرم توهین مخاطبانش به شخص آقای مشیری، اینچنین تهدید کند؟ فرق میان ایشان با بسیجیان چیست و تفاوت دربار بهرام مشیری با دربار استبداد دوست پهلوی که از بام تا شام از آن سخن می گوید، در چه می باشد؟