نامزدی ترامپ و جدایی انگلیس از اروپا پیامد چه مسائلی است؟ ۰

مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپایی رأی دادند و نخست وزیر انگلیس استعفا داد. اولین پس لرزه سیاسی ؛ اما کاهش بورسهای جهانی و ارزش یورو و پوند  تنها آغاز زلزله اقتصادی را در جهان در بهت فرو رفته است.

سوسیالیسم رقیبی خوب بود!

کمونیسم در سده بیستم به اجرا درآمد . هرچند از سوی مارکس پیش بینی شده بود که در انگلیس بوقوع بپیوندد ، در روسیه واقع شد و هفتاد سال بعنوان رقیب سرسخت سرمایه داری غرب شناخته شد.

اگر اسناد سده نوزدهم را بررسی کنیم شاهد نظامی بسیار خشن و نابرابر در کشورهای غربی خواهیم شد. آنچه امروز بعنوان خدمات اجتماعی و قانون کار و سندیکاهای کارگری در غرب می بینیم ، حاصل چندین سده مبارزات مردم طبقه کارگر با طبقه اشراف و ثروتمند است. رقابت غرب با شوروی کمونیستی نقطه عطف این مبارزات بود و اشراف مجبور شدند خدمات بسیاری را برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم به رسمیت بشناسند. بطور خلاصه سوسیالیسم رقیب خوبی برای لیبرالیسم و سرمایه داری بود ، بطوریکه امروز دولتهای بسیاری از دولتهای جهان لیبرال-سوسیال هستند.

اروپای امروز وجود خدمات درمانی مجانی ،  خدمات اجتماعی رایگان و بسیاری از مزایای رایگان را باید از سوی بخاطر رقابت در دوران جنگ سرد با شوروی بداند.

با سقوط شوروی سوسیالیستی ، بازی تغییر کرد. جهان یک قطبی شد و سیستم سرمایه داری رقیبی نداشت که بخواهد بخاطر آن خود را ترمیم و تصحیح نماید. وضعیت برابری ثروت و امنیت شغلی در ۲۰ سال گذشته رو به سراشیبی بوده است. در نظام جهانی بعد از جنگ سرد توجه به فرد کاهش یافته است و توجه ها بسوی جهانی شدن و حذف مرزها رفت. این در حالیست که جهان هنوز در بسیاری مناطق دچار بحرانهای مختلف بود. شاید بتوان اتحادیه اروپا را یک نمونه از شکست در جهانی شدن دانست. با رأی منفی مردم انگلیس می توان نتیجه گرفت که جهان هنوز آمادگی برای برداشتن مرزهای سیاسی را ندارد.

کشور بریتانیا از آغاز یکی از مخالفان بندهای مختلف اتحادیه اروپایی بود. بسیاری از مردم انگلیس هیچگاه خود را در اتحادیه اروپایی ندیدند و بسیاری هم از مهاجرت کارگران دیگر کشورهای برای کار ناراضیند. باید پذیرفت که بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپایی مانند یونان و اسپانیا و ایتالیا ، تجربه خوبی از این اتحاد نداشته اند و از طرف دیگر بسیاری از فرصتهای شغلی در کشورهایی مانند آلمان و انگلیس به خطر افتاده است.

کشور بریتانیا از آغاز یکی از مخالفان بندهای مختلف اتحادیه اروپایی بود. بسیاری از مردم انگلیس هیچگاه خود را در اتحادیه اروپایی ندیدند و بسیاری هم از مهاجرت کارگران دیگر کشورهای برای کار ناراضیند. باید پذیرفت که بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپایی مانند یونان و اسپانیا و ایتالیا ، تجربه خوبی از این اتحاد نداشته اند و از طرف دیگر بسیاری از فرصتهای شغلی در کشورهایی مانند آلمان و انگلیس به خطر افتاده است.

پدیده ای بنام ترامپ

پوپولیسم چیز تازه ای نیست ولی اینکه در امریکا ظهور نماید جای بررسی دارد. دونالد ترامپ سرمایه دار نیویورکی مجموعه ای از سخنان ضد و نقیض پوپولیستی است؛ شاید هرگز توان و فرصت اجرای این افکار متناقض را نداشته باشد ولی همین که گروه بسیاری از این افکار حمایت می نمایند خود نوعی دهن کجی به سیاستمداران امریکاست. جالب است که دونالد ترامپ هم مخالف جهانی شدن سخن می گوید و قصد دارد امریکا را به دوران طلایی گذشته بازگرداند. حتی وعده داده است که کارخانه های خود را از چین به امریکا بازخواهد گردانید!

حتی مهم نیست که ترامپ  چقدر جدی است و چقدر توان اجرای این شعارهای پوپولیستی را خواهد داشت؛ خود او مهم نیست، مهم گروه بزرگ حامیان ترامپ هستند که با نوعی اعتراض توأم با طنز تلخ قصد به قدرت رساندن کسی را دارند که بر ضد نظامی سخن می گوید که خودش دست پرورده آن است. تمام ثروت ترامپ حاصل شکاف طبقاتی و کارترهای اقتصادی است، اما او شعارهایی عوام پسندانه می دهد گویی که می خواهد امریکا را تبدیل به چین کند!

مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپایی رأی دادند و نخست وزیر انگلیس استعفا داد. اولین پس لرزه سیاسی ؛ اما کاهش بورسهای جهانی و ارزش یورو و پوند تنها آغاز زلزله اقتصادی را در جهان در بهت فرو رفته است.

مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپایی رأی دادند و نخست وزیر انگلیس استعفا داد. اولین پس لرزه سیاسی ؛ اما کاهش بورسهای جهانی و ارزش یورو و پوند تنها آغاز زلزله اقتصادی را در جهان در بهت فرو رفته است.

قدرت گرفتن راستهای افراطی

احزاب راست افراطی ، گروههای هستند که مخالف جهانی شدن هستند و اصولا آن را باعث از بین رفتن هویت و فرهنگ ملی می دانند. البته افکار این گروهها به  این مخالفتها  پایان نمی یابد! بسیاری از گروههای راست افراطی در اروپا و امریکا مخالف شدید مهاجرت به کشورهای خود هستند و روز بروز هم بر این نارضایتیها افزوده می شود. سیل مهاجرت اعراب خاورمیانه به اروپا و مشکلاتی که مسلمانان ایجاد نموده اند روزبروز بر این مخالفتها می افزاید.

بطور خلاصه شهروندان امریکا و اروپا هویت و استقلال فرهنگی خود را در خطر می بینند ؛ مشکلات ایجاد شده وسیله مهاجران کم نیست. کاهش فرصتهای شغلی و افزایش بیکاری ، بروز حملات تروریستی و ایجاد باندهای تبهکار وسیله مهاجران ، همگی دلایلی بر افزایش حمایت از احزاب راست افراطی است.

شاید اتحادیه اروپایی نیاز به زمان بیشتری دارد. پرداخت کشورهایی مانند آلمان و انگلیس به این اتحادیه یکی از دلایل معترضان به آن است. همچنین مهاجرت یکی از مسایل مهم این اتحادیه است که شاید در زمان تشکیل اتحادیه باندازه کافی باندازه کافی بدان پرداخته نشد. همچنین وضعیت نامتعادل اقتصادی این کشورها باعث شد که رقبای خارج از این اتحادیه مانند ترکیه بتوانند بهتر از گذشته با کشورهای رقیب خود رقابت کنند.

شاید اتحادیه اروپایی نیاز به زمان بیشتری دارد. پرداخت کشورهایی مانند آلمان و انگلیس به این اتحادیه یکی از دلایل معترضان به آن است. همچنین مهاجرت یکی از مسایل مهم این اتحادیه است که شاید در زمان تشکیل اتحادیه باندازه کافی باندازه کافی بدان پرداخته نشد. همچنین وضعیت نامتعادل اقتصادی این کشورها باعث شد که رقبای خارج از این اتحادیه مانند ترکیه بتوانند بهتر از گذشته با کشورهای رقیب خود رقابت کنند.

سقوط اجتناب ناپذیر اقتصاد جهانی

از سال ۲۰۰۷ تا به امروز اقتصاد جهان رکودی بی سابقه را تجربه می کند ، ایجاد اتحادیه اروپایی و  بال و پر گرفتن چین بعنوان تولیدکننده برتر جهان ، باعث افت شدید درآمد طبقه متوسط  در کشورهای توسعه یافته شده است و بیشتر این کشورها رکودی بی سابقه را تجربه می کنند. امروز شاید کسی نخواهد باور کند که چه آینده ی سیاهی پیش روی اقتصاد جهان است. اما واقعیت این است که سیاستهای نادرست بانک جهانی چنان شکافی در طبقات کشورهای غربی ایجاد نموده است که شاید پیش بینی آینده ای تاریک برای اقتصاد جهانی چندان هم دور از ذهن نباشد!

بدهی امریکا و مردم آن در سالهای گذشته به رقمی نجومی رسیده است که هیچ ماشین حسابی را توان کار با آن تعداد رقم نیست! در کنار بدهیهای کشورهای توسعه یافته ، انتقال سرمایه ها از غرب به شرق ، ایجاد رقبای تازه مانند ترکیه ، هند و برزیل برای آنها و بسیاری مسایل پیچیده دیگر ،آینده بسیار وخیمی را می تواند برای این کشورها رقم بزند.

حتی مهم نیست که ترامپ چقدر جدی است و چقدر توان اجرای این شعارهای پوپولیستی را خواهد داشت؛ خود او مهم نیست، مهم گروه بزرگ حامیان ترامپ هستند که با نوعی اعتراض توأم با طنز تلخ قصد به قدرت رساندن کسی را دارند که بر ضد نظامی سخن می گوید که خودش دست پرورده آن است. تمام ثروت ترامپ حاصل شکاف طبقاتی و کارترهای اقتصادی است، اما او شعارهایی عوام پسندانه می دهد گویی که می خواهد امریکا را تبدیل به چین کند!

حتی مهم نیست که ترامپ چقدر جدی است و چقدر توان اجرای این شعارهای پوپولیستی را خواهد داشت؛ خود او مهم نیست، مهم گروه بزرگ حامیان ترامپ هستند که با نوعی اعتراض توأم با طنز تلخ قصد به قدرت رساندن کسی را دارند که بر ضد نظامی سخن می گوید که خودش دست پرورده آن است. تمام ثروت ترامپ حاصل شکاف طبقاتی و کارترهای اقتصادی است، اما او شعارهایی عوام پسندانه می دهد گویی که می خواهد امریکا را تبدیل به چین کند!

شاید اتحادیه اروپا نیاز به زمان دارد

کشور بریتانیا از آغاز یکی از مخالفان بندهای مختلف اتحادیه اروپایی بود. بسیاری از مردم انگلیس هیچگاه  خود را  در اتحادیه اروپایی ندیدند و بسیاری هم از مهاجرت کارگران دیگر کشورهای برای کار ناراضیند. باید پذیرفت که بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپایی مانند یونان و اسپانیا و ایتالیا ، تجربه خوبی از این اتحاد نداشته اند و از طرف دیگر بسیاری از فرصتهای شغلی در کشورهایی مانند آلمان و انگلیس به خطر افتاده است.

شاید اتحادیه اروپایی نیاز به زمان بیشتری دارد. پرداخت کشورهایی مانند آلمان و انگلیس به این اتحادیه یکی از دلایل معترضان به آن است. همچنین مهاجرت یکی از مسایل مهم این اتحادیه است که شاید در زمان تشکیل اتحادیه باندازه کافی باندازه کافی بدان پرداخته نشد. همچنین وضعیت نامتعادل اقتصادی این کشورها باعث شد که رقبای خارج از این اتحادیه مانند ترکیه بتوانند بهتر از گذشته با کشورهای رقیب خود رقابت کنند. واحد پول یکسان هرگز نتوانست کمکی به این اتحادیه کند و تنها باعث از بین رفتن مزایای سنتی کشورهای با اقتصاد  ضعیفتر مانند یونان ، ایتالیا و اسپانیا شد.

جهانی شدن که سمبل آن اتحادیه اروپایی بود ، شاید امروز پروژه ای شکست خورده باشد و شاید نیاز به زمان بسیار بیشتری برای ترمیم و بازسازی خود داشته باشد. اینکه جهانی شدن خوب است و آیا در فضای امروز جهان بدان نیاز هست یا نه بحثی جداگانه است که همکار گرامی ما جناب پارسا سال گذشته بدان پرداخت.