برای رسیدن به آزادی، ایرانیان محکوم به همبستگی می باشند ۴

شاید تعدادی از شما تاربرگ ایران شناسی در فیسبوک را بشناسید و مطالب شان را دیده باشید. آن دسته از دوستانی که تاربرگ یاد شده را نمی شناسند کافی است بدانند که دست اندرکاران برگه ایران شناسی در فیسبوک، مطالب سودمندی را در راستای شناساندن بزرگان تاریخ، فرهنگ و هنر این مرز و بوم به مردم ایران زمین، با کاربران ایرانی فیسبوک به اشتراک می گذارند. چندی پیش تاربرگ یاد شده به دست فرد یا افرادی هَک شد و با وجود داشتن سی هزار طرفدار، از بین رفت.

پس از اینکه مسئولین ایران شناسی تاربرگ خود را با سی هزار نفر طرفدار از دست دادند؛ تاربرگی دیگر را با همان نام درست کرده و مشغول به فعالیت شدند و بدون خستگی و دلسردی، به حرکت خویش در راستای کار فرهنگی که پیش گرفته اند، ادامه دادند. فضول محله همواره پشتیبان و حامی آن تاربرگ بوده و از راه به اشتراک گذاشتن مطالب ایران شناسی با بیش از نَوَد هزار نفر طرفدار خود، به شناخته شدن ایران شناسی و بزرگ شدنش کمک کرده است و امروز ایران شناسی، بیش از چهار هزار نفر طرفدار دارد.

آیا به راستی اکنون زمان آن نرسیده تا تمامی اختلافات کهنه و گذشته را فراموش نمود و به آینده ای درخشان اندیشید؟ ۳۳ سال است که فعالین سیاسی انگشت اتهام را به سمت یکدیگر نشانه می روند و هر یک، دیگری را مسئول امروز ایران می داند، چرا به جای مقصر به دنبال راه حل نمی گردیم؟

آیا به راستی اکنون زمان آن نرسیده تا تمامی اختلافات کهنه و گذشته را فراموش نمود و به آینده ای درخشان اندیشید؟ ۳۳ سال است که فعالین سیاسی انگشت اتهام را به سمت یکدیگر نشانه می روند و هر یک، دیگری را مسئول امروز ایران می داند، چرا به جای مقصر به دنبال راه حل نمی گردیم؟

کمک فضول محله به تاربرگ ایران شناسی نمونه بارز همدلی، همکاری و اتحاد میان گروه های فعال مخالف رژیم اسلامی بود تا آنجا که دست اندرکاران ایران شناسی به فضول محله و نگارنده، بابت نوشتن و انتشار مقاله ای در رابطه با “غرور ملی” تُهمت بیجا زدند و فضول محله ای که صد ها مقاله در راستای مخالفت با رژیم و زنده کردن ارزش های فرهنگی ایرانی نوشته و منتشر کرده است را به دلیل “یورش به میهن پرستی” از تاربرگ خود حذف نمودند.

به راستی که این حرکت زننده دست اندرکاران ایران شناسی، از انسان های متمدن و فرهیخته و با سواد به دور است و چنانچه ایشان مخالفتی با آن مقاله داشتند، بایستی در رابطه با آن می نوشتند و یا درخواست توضیح می نمودند و یا از چندین روش متمدنانه و دوستانه دیگر برای ابراز مخالفت شان استفاده می کردند. ایشان با حذف فضول محله از تاربرگ خود تعصب بیجا، کوته فکری و دیکتاتوری نهادینه شده در پندار خود را به نمایش گذاشته و نشان دادند که نه تنها تاب شنیدن دیدگاه مخالف را ندارند، بلکه همچون بسیجیان و حزب اللهی ها، دگر اندیشان را حذف می نمایند و توانایی گفتگوی منطقی را ندارند.

مخالفت و وجود دیدگاه های متفاوت، نشان پویایی فکری یک جامعه است و اگر تمامی مردمان یک جامعه با همه چیز موافق باشند باید به سلامت پندار آن ملت شک نمود. وجود دیدگاه های مخالف امری عادی و غیر قابل پیشگیری است. در کشورهای دموکراتیک، قدرت گروه های مخالف است که در سرنوشت مردمان تأثیر به سزایی دارد و شاید بتوان این یادواره مشهور پارسی را در رابطه با موضوع یاد شده به کار برد که می گوید: “دشمن دانا بلندت می کند / بر زمینت می زند نادان دوست”.

ایرانیان و به خصوص گروه های فعال و مخالف حکومت اسلامی نیاز دارند تا بیاموزند که در این برهه دردناک از زمان، باید دشمنی ها، اختلاف نظر ها و مخالفت های شخصی را برای رسیدن به هدفی بزرگ تر و ارزشمند تر که همانا آزادی ایران است، کنار گذاشته و یکدل و یکصدا در یک راه گام بردارند. تمامی گروه های مخالف حکومت اسلامی که خواستار سرنگونی نظام هستند بایستی متحد شده و در یک صف بایستند و جملگی به رژیم جنایتکار اسلامی حمله کنند تا این اژدهای هفت سر از پای افتاده و نابود شود.

گروه های مختلف اپوزوسیون اعم از افراد و گروه های شناخته شده و وبلاگ نویسان و فعالین گمنام، باید چون اعضای یک خانواده گِرد آمده و مخالفت ها و دشمنی های گذشته را به دست فراموشی بسپارند و تمامی توان و انرژی شان را نه برای دشمنی و بر علیه یکدیگر گفتن و نوشتن، که برای به زیر کشیدن رژِیم اسلامی و سید علی خامنه ای، به کار ببندند. تا زمانی که بیشتر ایرانیان چون حالا، فقط به فکر خود و منافع شخصی شان می باشند و دشمنی ها و مخالفت ها را مقدم بر سرنوشت وطن و مردمان دربند ایرانی می شمارند، همچون سه دهه گذشته اپوزوسیون قدمی پیش نخواهد رفت و همواره درجا خواهد زد.

به راستی آیا ۳۳ سال زمان کافی برای یافتن مقصر نبوده است؟ چنانچه فرد یا افراد گناهکار را هم بیابیم، آیا تأثیری در سرنوشت مردم داخل ایران زمین دارد؟ بهتر نیست که همه با هم متحد شده و با دوستی و در آرامش کامل برای سرنگونی این رژیم ضد انسانی برنامه ریزی نماییم؟

به راستی آیا ۳۳ سال زمان کافی برای یافتن مقصر نبوده است؟ چنانچه فرد یا افراد گناهکار را هم بیابیم، آیا تأثیری در سرنوشت مردم داخل ایران زمین دارد؟ بهتر نیست که همه با هم متحد شده و با دوستی و در آرامش کامل برای سرنگونی این رژیم ضد انسانی برنامه ریزی نماییم؟

در صورت آزادی میهن، وقت برای ابراز مخالفت و بیان دیدگاه های متفاوت و حتی دشمنی کردن بسیار خواهد بود؛ اما در صورتی که وطن در چنگال خونخواران اسلامی باقی بماند، اگر تا ابد الدهر هم گروه های اپوزوسیون به جان یکدیگر افتاده و یا هم مخالفت کنند و از هم فراری باشند، کمترین فایده ای نخواهد داشت و تمامی آن مخالفت ها پوچ و بی مفهوم خواهند بود. بیایید تا روز آزادی اختلافات را کنار گذاشته و به فکر مردمانی باشیم که غرق در بیچارگی و بدبختی بوده و بابت وجود حکومت اسلامی، به دریوزگی افتاده اند.

  • kourosh haghighi

    هم بستگی ملی‌ تنها راه رهایی، درود بر هم وطن نانیکه در این راه پیش قدم هستند.

  • Mani

    همراه با ارسالِ بهترین درودهای دوستانه،
    نظرِِ نویسندهِ عزیزِِ متنِِ بالا، کاملا مورد پشتیبانی افراد خانوادهِ من و شخص اینجانب است.
    با مهر، مانی

  • SAHAND

    ما باید  ایرانی بمانیم و  ایرانی زندگی کنیم  و دیگر هیچ   …………………………………….

  • هاهاها

    شماها هر وقت جمع شدید بگید
    یه ۹دی راه بندازیم ببینیم کیا بیشترن
    خودتونم میدونین مقابل ما هیچی نیستید