به قسمت تاریک دیگری از این دخمه سیاه و ویران گشته فرهنگ امروز ایران زمین نگاهی می کنیم؛ بدین قسمت که چرا در ایرانِ امروز دروغگویان و کلاه برداران و شیادان، مورد تشویق جامعه قرار گرفته و به جای طرد شدن از سوی اجتماع، لقب “زرنگ” ، “باهوش” ، و… را دریافت کرده و با افتخار به فریب دادن سایر هم میهنان شان ادامه می دهند؟
همگی به یاد دارید که در دوران مدرسه دانش آموزان باهوش، با استعداد و پُر کار از سوی سایر دانش آموزان مورد تمسخر، توهین و آزار و اذیت قرار گرفته و شکنجه می شوند اما دانش آموزان دروغگو، قلدر، زبان باز و ریاکار، بدون درس خواندن و زحمت کشیدن و از سوی دیگران مورد آزار قرار گرفتن، به آسانی دوران مدرسه را پشت سر گذشته و امروز سر کلاس های دانشگاه نشسته اند.
در سمت دیگر، دانش آموزان با استعداد و باهوش یا از مملکت فراری گشته و راهی کشورهای غربی شده اند تا بلکه شخصیت و دانش شان مورد احترام اجتماع قرار گیرد و یا در ایرن در حال هدر رفتن و زجر کشیدن می باشند. جامع مریض ایران بَد ها را “تشویق” و خوب ها را “تنبیه” کرده و می کند و فرجام آن تنبیه ها و تشویق های نادرست و بیجا، فضای ترسناک ایران امروز است که هر روز آن را با گوشت و پوست و خون مان لمس می کنیم.
در ایران پدران و مادران فرزندان خویش را از دوران خردسالی به دروغگویی وادار می نمایند؛ برای مثال کودکی دلش نمی خواهد به مدرسه برود و پدرش به وی می گوید: “نقش آدم بیمار را بازی کن، برات از دکتر گواهی می گیرم” و یا تلفن که زنگ می خورد به فرزندشان می گویند: “گوشی را بردار اگه با من (یکی از والدین) کار داشتند بگو خونه نیست” و هزاران مثال بارز دیگر که همگی آن ها را می شناسیم.
یک ایرانی که در آن جامعه رشد کرده و به سنین جوانی رسیده است، به دلیل دروغ های بسیاری که از دوران کودکی، خانواده و جامعه به وی آموخته اند؛ استاد دروغگویی، نقش بازی کردن، فریبکاری و حقه بازی است. البته این خصلت ها در یکی زیاد و در دیگری بسیار کم اند، ولی نگارنده امکان وجود ایرانی که دروغ گفتن بلد نباشد را به شدت رد می نماید. (منظور فردی است که در ایران رشد کرده و در آن جامعه بزرگ شده است)
اگر در جامعه ایران امروز، یک شهروند نتواند خوب دروغ بگوید، خوب نقش بازی کند و در کل شیاد خوبی نباشد؛ نه تنها قادر نخواهد بود تا حقوق شهروندی اش را حفظ کند بلکه حقش توسط سایرین که شیادان بهتری هستند، خورده خواهد شد؛ بنابراین ایرانیان روزانه در سطح جامعه آبدیده تر شده و هر روز مهارت شان در نقش بازی کردن و دروغ گفتن و شیادی بیشتر و بهتر می شود.
حتی نگاشتن این جمله نیز مایه شرم و خجالت است اما قانون جامعه ایران امروزی، همچون قانون جنگل می باشد که در آن قوی تر ها، ضعیفان را جویده، خورده، لِه کرده و باقی مانده شان را بر روی آسفالت خیابان ها تُف می کنند. در طی سه دهه گذشته با سانسور رسانه ها و مطبوعات و نبود و ممنوعیت خواندن کتاب های سودمند، فرهنگ ایرانیان با سرعت تمام به سمت دوران “پارینه سنگی” پیشروی کرده و شوم بختانه تفاوت چندانی با آن زمان ندارد.
حس همدلی و همیاری و نوع دوستی و کمک به دیگری و انسانیت در جامعه مان مُرده و احساس تشنگی برای دریدن دیگری، چاپیدن دوستان، فریب دادن هم میهنان، کلاه گذاشتن سر دوست و آشنا برای منفعت خود و هزاران اخلاق زشت دیگر جایگزین آن کردارهای نیکو گشته اند. به راستی آیا خط پایانی برای این همه بی اخلاقی موجود در جامعه ایرانی وجود دارد؟
جامعه ای چنین زهوار در رفته و از نظر فرهنگی ویران شده شهروندانی که دروغگویان، کلاشان، کلاه برداران، حقه بازان و در واقع دزدان بهتری هستند را تشویق کرده و به ایشان لقب “بچه زرنگ” داده است؛ پنداری که دروغگویی و کلاهبرداری “زرنگی” و مایه افتخار است که حال ما آمده ایم و آن فرد را به جای مجازات، تشویق کرده و “بچه زرنگ” می خوانیم.
“زرنگ” های واقعی مان در اروپا و آمریکا در حال آموزش و یا آموختن می باشند و در شهرهای محل زندگی شان شغل های آبرومندی دست و پا کرده اند اما “زرنگ های” وطنی و مانده در آن اجتماع، هر روز حال و روزشان خراب تر می شود و انسانیت در زندگی روزمرگی شان، بیشتر از پیش رنگ می بازد.
“بچه زرنگ” های مانده در وطن، قربانیان فرهنگ غلط یک ملت هستند که تفاوت میان بد و خوب را ندانسته و فرزندان شان را به جای آشنایی با کتاب و دانش و سرگرمی های سالم، از کودکی با دروغ و فریب کاری آشنا نموده اند. “بچه زرنگ” های ایران توانایی دیدن و درک زندگی را خارج از پیله ای که از بی اعتمادی به همه، به دور خود تنیده اند ندارند و این مشکل فرهنگی و اخلاقی هیچگاه به عنوان یک مشکل حیاتی مطرح نشده است.
حال به نظر شما چندین سال زمان لازم است تا بشود فرهنگ غلط یک ملت را درست نموده و یک نسل رشد کرده با دروغ و فریب را متوجه اخلاق های زشت شان کرد؟ چه کسی و یا کسانی مسئول این عقب افتادگی سهمگین می باشند؟ آیا روزی واژه زرنگ، معنای راستین خود را خواهد داشت؟