– پیشگفتار:
بامداد روز چهارشنبه، دوم تیرماهِ سالِ جاری، واژگونی دو دستگاه اتوبوس حامل سربازان پادگان «صفر پنج» کرمان ۸۰ مجروح و ۱۹ کشته بر جا گذاشت. در تازه ترین گزارشات، شمار قربانیان سانحه سقوط اتوبوس سربازانی که بامداد چهارشنبه از کرمان به سمت اهواز در حرکت بود به ۲۰ تن رسیده و تعداد مجروحان این حادثه نیز ۳۸ نفر اعلام شده است.
بنا به همین گزارش در سانحه دیگری که با فاصله چند ساعت از حادثه اول در جاده شیراز و در حوالی “مهارلو” رخ داده، بر اثر خارج شدن یک دستگاه اتوبوس از جاده، ۴۷ نفر مصدوم شده اند. رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور ناجا گفته که علت حادثه هنوز روشن نیست و کارشناسان در حال بررسی هستند که خستگی یا خوابآلودگی راننده باعث این حادثه شده و یا نقص فنی علت آن بوده است.
این در حالیست که به گزارش سربازانی که از این رُخداد تلخ جانِ سالم به در بُرده و با آسیب ها و جراحاتِ بسیار در بیمارستان به سَر می برند، مسئولانِ نالایقِ پادگان، سربازان را مَجبور به سوار شدنِ دسته جمعی به یک “اتوبوسِ شخصی” با راننده ای ۷۰ ساله و بی دقت و ناتوان کرده و به اعتراض ها و نگرانی های سربازان، کمترین توجهی نشده است و حتی پس از اعتراض های مکرر سربازان نسبت به سرعت بالا و رانندگی پرخطر پیرمردِ راننده، با فحاشی و توهین های او رو به رو می شوند.
– مرگِ تلخِ سربازانِ ایرانی و بی توجهی مسئولان کشور:
با بررسی چرایی و چگونگی به کام مرگ کشیده شدنِ سربازانِ جوان و تحصیل کرده نیروی زمینی ارتش ملی ایران ضَعف، بی دقتی و بی توجهی حکومت و مدیرانِ دزد و فاسدش عامل شماره یک کشته شدن سربازانِ وطن به شمار می روند. وزیر بهداشت دولت روحانی در اینباره گفت:
“علت این حادثه باز هم سرعت غیر مجاز و عدم توانایی راننده اعلام شده است؛ رانندهای ۷۰ ساله که به دلیل سرعت زیاد نتوانسته اتوبوس را کنترل کند؛ اتوبوسی که به جای ۴۰ نفر، ۴۵ مسافر داشته و در بین راه نیز ۸ مسافر قاچاق سوار کرده است. مجروحان گفتهاند، بعد از افطار سه بار ماشین های مختلف کنار این اتوبوس نگه داشته و جنس قاچاق رد و بدل کردهاند.
بدون تعصب های سازمانی باید بپذیریم برای حفظ سلامت هموطنان و کاستن از حوادثی این چنین، به عزمی ملی نیاز داریم. با کمال تأسف در کشور ما تصادفات عامل نخست مرگ جوانان در سنین ۱۵ تا ۲۹ سال و سومین عامل مرگ و میر است. در حالیکه در جهان، این عامل رتبه نهم را دارد. همچنین در آمار مرگ و میر بر اثرتصادفات (نسبت به جمعیت) ما هشتمین کشور دنیا هستیم؛ یعنی فقط شش کشور آفریقایی و یک کشور آسیایی از ما جلوترند!”
تا دو روز پَس از رُخ دادن این فاجعه ملی، مسئولانِ رده بالایِ حکومت اسلامی کاملن نسبت به مرگ دلخراش بیست سرباز وظیفه که جملگی تحصیل کرده و شایسته بوده و بر اثر بی کفایتی سردمدارانِ حکومت از میان رفتند، سکوت و بی توجهی نمودند و تَنها پس از اینکه شاهدِ توجه گسترده ملت ایران به این فاجعه ملی بودند، وظیفه خود دانستند که چند خط پیام تسلیت در اینستاگرام نگاشته و منتشر کنند!
حال اگر به جای “مدافعانِ وطن” و سربازانِ مظلوم ارتش ملی ایران، “مدافعانِ حَرم” و مزدورانِ شبه نظامی ایرانی و غیر ایرانی رژیم (تروریست های حزب الله لبنان، حشد الشعبی، تیپ فاطمیون، اعراب شیعه لبنان، عراق، سوریه، بحرین، عربستان سعودی، یمن و…) کشته شده بودند، صدا و سیمایِ حکومت از بام تا شام خبر “شهادت” ایشان را گزارش می داد و عزای عمومی اعلام می کرد! اما سربازانِ ایرانی در مملکت خودشان غریب اند و سَهمی در اولیگارشی قدرت و مافیایِ شیعه ندارند بنابراین خبر مرگ جانکاه شان نیز، با سکوتِ خبری رسانه های حکومت، رو به رو گشت.
حکومت اسلامی در چهار دهه گذشته، همواره با ملی گرایی و ایران دوستی سر ستیز داشته و از ابتدای به قدرت رسیدن روحانیونِ شیعه که با بلدزر به جانِ تخت جمشید افتادند تا به امروز، لحظه ای از ویرانی آثار باستانی – فرهنگی – هنری ملی دست نکشیده اند و همواره در تلاش بوده اند تا تاریخ ایران پیش از اسلام و همچنین سرگذشت ایران در دورانِ زمامداری پهلوی را هیچ، بی ارزش و پُر از دروغ و تَحریف جلوه دهند.
از همین رو از ابتدای رویِ کار آمدن این رژیم اسلامی تا به امروز، ایران و ایرانیان هیچگاه برای طبقه حاکم اهمیتی نداشته اند و روحانیونِ فاسدِ حاکم، خود را ادامه دهنده راهِ تازیانی می دانند که برایِ چندین دهه شوم و ترسناک، بر جان و مال و هَستی ایرانیان حکومت کرده و با ایشان همچون بردگان و گماشتگانِ خود، برخورد می نمودند. ستیز روحانیت با ملی گرایی و ایران دوستی، بر هیچ شهروند ایرانی، پوشیده نیست و به همین دلیل مرگ دلخراش سربازانِ جوان وطن در سایه اخبار و گزارشاتِ رسیده از عراق، لبنان، سوریه، بحرین و یمن قرار گرفته و بدان فاجعه ملی، از سوی حکومت، بی توجهی می شود.
– چپاول ثروت ایرانیان و هزینه کردن برای شیعیانِ غیر ایرانی:
“عدالت اجتماعی” هیچگاه در برنامه کاری حکومت اسلامی وجود خارجی نداشته است و ثروت ملی و منابع طبیعی مملکت که بایستی برای رفاه و آسایش ایرانیان هزینه شود یا در حساب های بانکی گوناگون عده ای خاص ریخته شده و یا اینکه خرجِ جنگ افروزی ها، قدرت نمایی ها و بازی های سیاسی و قدرت طلبانه رژیم در کشورهای دور و نزدیک می گردد.
از ابتدای شورش ۵۷ تا به امروز، سیاست خارجی حکومت اسلامی ایران بر یک محور خاص تنظیم شده و آن هم “صدور انقلاب” به کشورهای مسلمان دور و نزدیک است. همین سیاست خطرناک و پندارهای پلید خمینی بود که زمینه حمله نظامی عراق به ایران را فراهم آورد و جنگ خانمان سوز هشت ساله را به مردم ایران و عراق تحمیل نمود.
حتی پس از جنگ ایران – عراق نیز حکومت بودجه نامحدودی را به پندار “صدور انقلاب” اختصاص داده و تا کنون هزاران میلیارد دلار برای مزدوران و هم پالگی هایش در کشورهایی چون لبنان، فلسطین، عراق، یمن، سوریه و بسیاری از کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین، هزینه کرده است، در حقیقت حق مردم ایران را گرفته و بین دوستداران شان در کشورهای بیگانه، پخش کرده اند!
با اینکه مردم ایران از فقر و نداری رنج برده و با گرفتاری های بی شماری دست و پنجه نرم می کنند و بیشترشان رنگ آسایش و دَمی خوشی را به خود نمی بینند، حکومت تنها و تنها دغدغه حفظ خود و متحدان بیگانه اش را داشته و مردم ایران و حقوق انسانی شان از کمترین اهمیتی برخوردار نیستند.
درد هر ایرانی میهن دوست این است که تعدادِ مظلومان واقعی ایران که می بایست در سایه خدمات اجتماعی و رفاهی حاصل از درآمدهای نفتی – گازی و همچنین پول مالیات های جمع آوری شده از اقشار پردرآمد، از حداقل هایی همچون سرپناهی که دولت اجاره اش را پرداخت کند، تحصیل و خدمات بهداشتی کاملن رایگان و حقوقی ماهیانه ای برای تهیه خوراک و پوشاک و تفریحات کوچک برخوردار باشند، به صورت نجومی رو به افزایش است و از سوی نظام استبدادی حاکم، هیچ کمکی بدیشان نمی شود.
پرسش اینجاست که اگر ایرانیان نیازمند سهمی از درآمدهای حاصل از سرمایه های ملی شان ندارند، پس چه کسانی بر سر این خوان نعمت نشسته و با اشتهایی سیری ناپذیر، مشغول چَپاول اند؟ پاسخ اما روشن است: ملایان و وابستگان شان، مدیران و مسئولان نهادهای دولتی و آقا زادگان طفیلی، سپاه پاسداران و مزدورانش در داخل و خارج از کشور، مردمان فلسطین، شیعیان ولایت مدار جهان و به ویژه عراق، سوریه، لبنان، بحرین، کویت، یمن، نیجریه، عربستان سعودی، افغانستان و…
حق ملت محروم ایران چیست؟ هیچ اگر سرسپرده رهبری و ولایت و در خدمت نظام نباشد! تفاوتی ندارد که در کدام گوشه ایران زیسته و زبان مادری مان چیست و یا رنگ پوست مان و تیره و نژادمان کدام است! اگر شیعه و در خدمت نظام نباشیم، هیچ سهمی از هیچ چیز مملکت مان نداریم! این درد مشترک همه ما “ایرانیان” است.
– فسادِ گسترده در اولیگارشی شیعه و وَرشکستگی ایران:
در طی روزها و هفته های گذشته، فیش حقوقی تعدادی از مدیرانِ فاسد حکومت اسلامی در فضای مجازی منتشر شده و سبب پدید آمدن اعتراضاتِ عمومی گشته اند. حقوق های سرسام آور و بی پایه و اساسی که حقیقتن نامی جز “دزدی” و “چپاول” روی آن نمی توان نهاد و تردیدی نیست که این فیش های حقوقی منتشر شده، تَنها نوک کوه یَخی هستند که بَخش بزرگ آن در زیر آب و خارج از دید ملت ایران قرار دارد.
تَنها با حقوقِ یک ماهِ مدیر بانکِ رفاهِ کارگران که ماهیانه ۲۳۴ میلیون تومان است، می شُد برای جا به جایی سربازانِ جوانِ ارتش ملی ایران، اتوبوسی نو، پیشرفته و امن تهیه نمود تا از کشته شدن بیست جوانِ ایرانی، جلوگیری کرد اما وقتی ایران و ایرانی برای طبقه حاکم اهمیتی ندارند، چرا باید برای بالا بردن سطح رفاه و آسایش شهروندان ایرانی، تلاشی نمود؟
دیگر اینکه اینگونه فیش های حقوقی در برابر تاراج و غارت سرمایه ملی ایرانیان توسط بیت رهبری، سپاه پاسداران و اولیگارشی قدرت و مافیایِ شیعه در ایران، “دله دزدی” و “دزدی خُرده پا” به شمار می آیند. برای مثال در دورانِ ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، کاندیدایِ محبوب خامنه ای، تنها در یک مورد، ۱۵۰ میلیارد دلار از درآمدهای نَفتی ناپدید گشت و هنوز سرنوشت آن ثروت هنگفت روشن نشده است.
به راستی که این میزان از فساد، دزدی، غارت منابع طبیعی، زمین خواری، کوه خواری، نابودی زیست بوم و در یک کلام ویرانی اقتصادی – اجتماعی در تاریخ ایران زمین بی سابقه است. حتی شاهان ایران ستیز و بی شرافت قاجار نیز در زمینه دزدی و غارت و چپاول ایران زمین و مردمانش، در پیشگاه رهبر معظم انقلاب و همراهانش “رو سپیدند”!
بنا به ادعای حکومت، چهل درسد از جمعیت ایران زیر خط فقر قرار دارند و همچنان مردمان غزه و سوریه و لبنان و عراق، نسبت به مردم ایران برای حکومت اسلامی در اولویت قرار دارند! برای خامنه ای مهم نیست که چه بر سر مردم ایران می آید، اینکه ایرانیان تا خرخره گرفتار نداری و مشکلات اند، اصلن حائز اهمیت نیست، مهم این است که در غزه و نجف و بغداد و بیروت و دمشق، از خامنه ای با سلام و صلوات یاد شود!
سران حکومت و حاضران در اصطبل بهارستان هم که قرار بود نماینده مردم ایران و دادرس ایشان باشند، از ابتدایِ به قدرت رسیدن ملایان در ایران، در دزدی و غارت ایران زمین با یکدیگر مسابقه داده اند و نه سیر می شوند و نه خسته! بی وقفه مشغول چپاول اند و جای شگفتی است که چگونه ملت ایران هر بار فریب وعده های پوچ و توخالی این قافله دزدان را خورده و پای صندوق های رای حاضر شده و بازیچه دست این نانجیبان می شود!
– سُخن پایانی:
“شرافت” در گرانبها و نایابی در میان سران حکومت اسلامی ایران است! برای ایشان اولویت نه مردم ایران و مام میهن و کودکان دردمندش بلکه صدور انقلاب شیعی و رسیدگی به وضعیت معیشتی مردمان فلسطین و شیعیان لبنانی، عراقی، یمنی، سوری و افغانستانی است!
آیا ما ملت ایران کمترین حق و حقوقی بر سر سفره مملکت خویش داریم؟ بله اگر بی شرف، شیعه و معتقد به ولایت فقیه باشیم! آیا در ایران تبعیض نژادی – قومی داریم؟ ابدن! ما در ایران تبعیض جنسی و مذهبی داریم! هر شیعه دو آتشه “بی شرفی” که خود را سرباز ولی فقیه بداند، نه تنها از هر کجای ایران بلکه از هر مکانی در جهان باشد، بر سر سفره نفتی – گازی ایران زمین نشانده می شود و ملت رنج دیده ایران، فارغ از تفاوت زبانی، تباری و یا مکان زندگی، از کمترین اهمیتی برای آقای خامنه ای و یارانش، برخوردار نیست.